سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        بدشانسی
        ارسال شده توسط

        دانیال پزشکی

        در تاریخ : سه شنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۲ ۰۴:۵۱
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۰۰۱ | نظرات : ۵

        سلام دوستان ناب
        خیلیها میگویند بد شانسیم وهمیشه از شانسون گلایه دارند وچه بسا همین گلایه ها موجب خلق آثاری شده
        داستانهای که میخوانید به گمانم به شما ثابت خواهد کرد که شما خیلی هم خوش شانسید باور ندارید بخوانید.
         من بد شانس ترین دزد ایران هستم." این را یك متهم به نام احسان می‌گوید و قانون احتمالات هم حرفش را تایید می‌كند. او چندی قبل در یكی از محلات خلوت غرب تهران، كیف زن جوانی را دزدید و بدون هیچ مشكلی فرار كرد. احسان یك ساعت بعد به فكر افتاد از كارت عابربانك این زن كه در كیف او بود، پول برداشت كند كه البته تا اینجا هم اشكالی پیش نیامد چون رمز كارت هم داخل كیف بود. احسان برای اینكه خیلی سریع به یك شعبه بانك برسد، از یك موتورسوار مسافركش كمك خواست و آن دو با هم به مقابل یك دستگاه خودپرداز رفتند بعد احسان چون نمی‌دانست این دستگاه‌ها چطور كار می‌كند باز هم از مرد موتورسوار درخواست كمك كرد و آن مرد هم بدون هیچ مشكلی كارت را گرفت تا داخل دستگاه كند اما یك دفعه دید اسم و مشخصات همسرش روی كارت ثبت شده است. مرد موتورسوار با احسان درگیر شد و او را دستگیر كرد. بعد هم در تماس با زنش از ماجرای سرقت باخبر شد و متهم را به پلیس تحویل داد. اینطور شد كه احسان لقب بدشانس‌ترین دزد ایران را به خودش اختصاص داد و وقتی برای بازجویی به شعبه 8 دادسرای جنایی منتقل شد، به بازپرس پرونده گفت: "واقعا این بدشانسی نیست كه بین 13 میلیون آدمی كه در تهران زندگی می‌كنند، شوهر همان زن سر راه من سبز شود؟"

        البته احسان در تصاحب مدال طلای بدشانسی با پسر 16 ساله‌ای به اسم رامین رقابت تنگاتنگی دارد. رامین چند وقت پیش در حالی كه مشروب خورده بود، در پارك سلیمانیه تهران، جلوی یك پسر جوان را گرفت و با تهدید از او خواست هر چه پول دارد تحویلش بدهد اما كتك مفصل خورد و بعد هم دستگیر شد. چگونگی ماجرا را از زبان طعمه رامین بخوانید: "من بوكسور هستم. آن روز هم تازه از باشگاه بیرون آمده بودم و داشتم به خانه می‌رفتم كه رامین جلویم را گرفت و سعی كرد با تهدید چاقو مرا بترساند در آن شرایط چاره‌ای ندیدم جز اینكه از فنون مشت‌زنی استفاده كنم. بعد از آن كه رامین كتك مفصلی خورد مردم دورمان جمع شدند بعد هم ماموران گشت كلانتری 122 از راه رسیدند و پسر زورگیر را بازداشت كردند."

        دزدان برای یك سرقت موفق فقط كافی نیست مراقب بوكسورها یا همسران طعمه‌هایشان باشند، آنها باید آمار نقل و انتقالی كارمندان بانك را هم بگیرند تا به سرنوشت "جواد – م" گرفتار نشوند. او یك كلاهبردار حرفه‌ای بود كه از یك بانك دسته چك گرفت و با خریدهای میلیونی و صدور چك‌های بلامحل كلی پول به جیب زد و این كار حسابی زیر دندانش مزه كرد برای همین تصمیم گرفت این بار از بانك دیگری دسته چگ بگیرد اما چون می‌دانست اسمش در لیست سیاه قرار گرفته است به یك جاعل 100 هزار تومان پول داد و شناسنامه قلابی گرفت. او این بار به شعبه جدیدی رفت اما همین كه مداركش را تكمیل كرد خودش را در محاصره ماموران پلیس دید. ماجرا از این قرار بود كه یكی از كارمندان بانك اول به شعبه دوم منتقل شده بود و به محض دیدن جوان او را شناخت و فهمید همه مداركش جعلی است به همین دلیل بلافاصله با پلیس 110 تماس گرفت تا این مرد هم در فهرست بدشانس‌ترین تبهكاران ایران جا بگیرد.
         

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۲۴۴۹ در تاریخ سه شنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۲ ۰۴:۵۱ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2