سارق ادبی کیست؟
وقتی که فردی مدّعی بر سرقت قالب و سبکی به توسط شخصی می شود باید حرفش را بطور منطقی به اثبات برساند، در غیر اینصورت به جز افترا زدن بر صاحب سبک کار مفیدی نکرده و شخص مدّعی با ایجاد تشکیک، خودش سارق حریم حرمت صاحب سبک و قالب می گردد.
لذا اثبات مدّعی منوط بر موجودیّت موارد زیر است:
1- به دست داشتن سند چاپی مربوط به قبل از جریان
2- دارا بودن بر علم و سواد کافی در تشخیص قالب ها و سبک ها
مطلب را با مثالی از سبک زلال بسط می دهم:
یکسال بعد از تحویل زلال بر عالم ادبیات، شخصی ادّعا کرد که پانزده سال قبل فردی در این قالب و سبک، شعر نوشته و در کتابی چاپ کرده و قواعدش را نیز مثل دادا در آن کتاب مرقوم فرموده است.
او با چنین ادّعایی در دنیای اینترنت شایعه پراکنی و ایجاد تشکیک کرد که ماحصلش سستی و دلسردی عدّه ای از زلالسرایان عزیز گشت.
لذا مجبور شدیم خود کتاب را بدست آوریم. کتاب را بدست آوردیم مشاهده شد فرم شعر مورد نظر آن فرد که جهت شبهه افکنی در اینترنت نوشته ، در آن کتاب نیست و از قواعد و توضیحات سبک زلال نیز در آن کتاب، جمله ای موجود نمی باشد. دیدیم یک ترانه ی کلاسیکی را از آن کتاب برداشته و از فرم اصلی اش خارج کرده و با تنظیم بیتها، شبیه بر فرم زلال نموده تا با چنین دستکاری هایی در اینترنت عوام فریبی نماید.
همچنین بعدها دیدیم شخصی قسمتی از یک بحر طویل و پاره ای از یک شعر منثور ( نثر موزون ) را در فرم زلال تنظیم کرده که در اصل سند چاپی چنان نگاشته نشده است. جالب اینکه هیچکدام از صاحبان اثر در قید حیات تشریف ندارند تا با یک تو دهنی محکم در عرصه ی دادگاه عادله بر مجرم، چنین جواب دهند که: « بنشین سر جایت و با حرفهای دروغکی خود از قول ما، اثر ما را دستکاری نکن! »
کار مدّعی های افترا زن در خصوص زلال شبیه این است که به پای خروسی تخته و چوب بندند تا شبیه فلامینگو نمایند.
این کارها برای چیست؟
برای آنست که در جامعه ی ادبی تشکیک بوجود آورند و با اینچنین عوام فریبی هایی زلالسرایان را از اشتیاق برانداخته و آنان را از سخنوری و خلاّقیت در سبک زلال دور نگهدارند که این حاصل جریانی نیست جز اینکه فرد عامل، جاهل و بی سواد یا مغرض و حسود بر سبک زلال باشد.
گاهی اوقات آدم بر حال و احوال جامعه ی ادبی تأسف می کند. عدّه ای بی سواد بدون اینکه از علائم قالب جدید و سبک جدید سر در بیاورند می آیند از روی نا آگاهی و کم سوادی ردّ پایی از خود به جا می گذارند که هم باعث رسوائی خودشان می شوند و هم مورد مذمّت نسل با هوش آینده قرار می گیرند.
نتیجه و هشدار:
وقتی کسی ادّعا کرد که قبل از دوم بهمن 1388 ( تاریخ تولد زلال )، فرمی شبیه زلال ( دارای تعریف ) و نوشته هایی از اصول و قوائد زلال ، بوده است، سند بخواهید و آن سند را موشکافی نمایید و ببینید آیا دقیقاً چاپ دوره ی قبل از تولد زلال است؟
لذا تا اصل سند به دستتان نرسیده به حرف و ادّعای آن کسی که مطلبش بوی بیسوادی و جهالت و افترا می دهد،اعتنا نکنید.آن را تکثیر نفرمایید. اجازه ی انتشار در سایت ندهید.
کار مدّعی های افترا زن در خصوص زلال شبیه این است که به پای خروسی تخته و چوب بندند تا شبیه فلامینگو نمایند.
نه هر پنج ضلعی و شش ضلعی و لوزی و مثلثی قالب زلال است و نه قواعد زلال قبلاً در کتابی مرقوم بوده و سابقه داشته است. بنابر این چنانکه هر مربع و مستطیلی، فرم منظوم قالب های کلاسیک ( غزل،رباعی،مثنوی و...) نیست، هر لوزی و پنج ضلعی و شش ضلعی و مثلثی نیز قالب زلال نمی باشد.
این شکلها نه از روی سلیقه بلکه با رعایت اصول و قواعد و تعریف بدست می آیند و زلال، قالب و سبکی جدید و بی نظیر است.
بنده لازم می دانم جهت اثبات ادّعایم، خلاصه ای از « سبک شناسی » را در این خصوص بر دوستان عزیز گوشزد نمایم:
علائم اساسی سبک جدید و قالب جدید بودن یک شعر
برای اینکه بهتر به کرسی قضاوت و تأمل نشسته و جان مطلب را به عرصه ی ظهور برسانیم باید به عباراتی اشاره داشته باشیم:
هنجار چیست؟
هنجار از لحاظ معنی لغوی یعنی : راه ، طریق، اصول و قاعده
و در بحث های ادبی، منظور، روال رایج و عادات معمول در سبک ها می باشد.
به عنوان مثال: در قالب های منظوم سبک کلاسیک دوره اول و دوم، عنوان های زیر، هنجار هستند:
1- بیت
2- مصرع
3- شکل مربع و مستطیلی ساختار ( که از بیت تشکیل می گردد)
بیت: یعنی دو مصرع همطول از لحاظ وزن که تکمیل کننده مفهوم همدیگرند ( چه قافیه دار و چه بی قافیه )
و در قالب های منثور سبک کلاسیک عنوانهای زیر هنجار هستند:
1- نا منظمی طول سطور از همدیگر
2- عدم چینش سطور بر اساس تعریف و در نتیجه عدم تشکیل ساختارمنظم و عدم شکل مشخص قالب
3- عدم محدودیت و عدم تعریف ساختاری در حجم محتوا
بدیهی است که گویش نیز در این عوامل بی تأثیر نیست. لیکن اگر تغییر گویش، جدا از تغییر ساختار باشد، ارتباط با به روز شدن تصاویر و لهجه دارد نه ساختار شکنی. لهجه و بیان در هر موقع در داخل قالب، به موازات زمان قابل تغییر بوده و هر بیانی در زمان خودش نو می باشد.
لذا امروزه هنجار در زبان، بدون ساختار شکنی ، نمی تواند علامتی از یک سبک جهانی باشد. زیرا که الآن در همین کشور خودمان دارند به هزار سلیقه ی زبانی و لهجه و بیان، شعر می نویسند و هنوز هم که هنوز است، واژه ی « اندر» که مربوط به لهجه های چندین قرن پیش است در اشعارمان جریان دارد. بدیهی است که چنین رویداد هایی به تغییرات دوره ای لهجه ها مربوط می شود و حتّی حذف « اندر» نیز نشانی از ساختار شکنی و ایجاد قالب جدید و سبک نوین نمی تواند باشد.
بنابر این وقتی که می گوییم فلان شعر دارای قالب جدید و سبکی نوین است یعنی اینکه: در آن هنجار شکنی و ساختار شکنی به معنای واقعی روی داده است.
ساختار شکنی در شعر به معنای واقعی چیست؟
ساختار شکنی در شعر به معنای واقعی این است که در آن ، هنجار شکنی روی بدهد.
یعنی شعر، به حالتی بیفتد که دقیقاً عین آن حالت قبلاً رایج نبوده است.
هنجاری را بشکند و یکی دیگر بردارد.
هنجارهایی داشته باشد که قبلاً نبوده اند.
و آن وقت است که جار می کشد: من سبک هستم.
قالب های منظم شعر کلاسیک دوره اول و دوم که همه دارای بیت هستند، موسیقی خاصّی را دنبال می کنند.
اگر قرار باشد که در همین ساختارها ، تغییری اساسی روی دهد، باید این تغییر در موسیقی قالب هم تأثیر گذار باشد. لیکن چنانکه شکل قالب تغییر می یابد نظم و شکل ملودیا نیز تغییر می یابد.
در حقیقت، ملودی تکرار مصراع که لنگه ی بیت است، مشخصه ی قالب های منظم کلاسیک می باشد، حالا باید سبک جدید در موسیقی هم چنان نظمی ایجاد نماید که این نظم و انضباط ، متفاوت از اولی و در عین حال لازم و قابل اجرا باشد. برعکس این نمی شود مگر از قطعه های ادبی نامنظم و بدون شکل سبک نثر کلاسیک بر موسیقی ادبیات تحمیل گردد. مثلاً موسیقی در قطعاتی از قالب های سبک نثر که دارای سطور نامنظم هستند، نمی تواند مؤثرتر بوده و ایجاد هیجان و نشاط کند، لذا ساختارشکنی در شعری که با انقلاب در موسیقی شروع می شود، نمی تواند جدا از نظم باشد. دقت داشته باشید که هیچکدام از کلام بدون وزن نیستند. حتی صحبتهای معمولی ما نیز دارای وزن هستند، لذا منظور ما در ساختار شکنی، نه وزن، بلکه نظم می باشد. عرض می دارد: اگر ساختار شکنی در شعر روی دهد و آن ساختار شکنی ایجاد سبکی نوین را باعث گردد و در موسیقی چنان انقلابی ایجاد نماید که از نظم پیروی می کند اما هیچگونه تقلیدی در آن نیست، به آن سبک و قالب جدید و بی نظیر می گویند. بدیهی است که در غیر اینصورت حتماً در قالب های مختلف سبک نثر درجا زده ایم.
ورق های بیشماری از تاریخ ادبیات ما، چنان می نمایاند که باید آگاهانه قدم برداشته و موجبات دل آزردگی دانشمندان تیز هوش نسل آینده را فراهم نسازیم.
علائم سبک جدید بودن در شعر زلال برای دانشمندان زلالدل و منصف ادبیّات روشن است. لذا برای اینکه بتوانیم این همه مطالب را بصورت علمی هضم کنیم مجبوریم بدون رو در بایستی به میدان بحث در خصوص زلال وارد بشویم...( مقاله ی اثبات سبک زلال = http://hagzolal.blogfa.com/cat-11.aspx )
پس عنایت داشته باشید که تا این تاریخ شکل قالب در سبک ها بدین قرار است:
۱- مستطیل و مربع = مربوط به سبک منظوم کلاسیک ( مثل: غزل-مثنوی-قصیده-دوبیتی-چهارپاره-رباعی...)
۲- بدون شکل = مربوط به سبک منثور کلاسیک ( مثل: نثر مرسل،نثر مسجع،نثر شکسته،نثر محاوره ای، نثر نوشتاری، نثر بینابین،نثر فنی... شعر منثور نیمایی و سپید )
۳- مثلث و لوزی و پنج ضلعی و شش ضلعی = مربوط به سبک زلال ( مثل انواع زلال عروضی قافیه دار،بی قافیه،تمام قافیه، پیوسته...)
خادم اهل قلم
دادا بیلوردی
بیست و سوم مهرماه 1392
توجه : برداشت مطلب با ذكر منبع بلامانع است
|