سه شنبه ۹ ارديبهشت
اشک و باران
ارسال شده توسط سید علیرضا دربندی در تاریخ : ۸ ساعت پیش
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۵۰ | نظرات : ۴
|
|
پشت موتور رنگ و رو رفته اش نشسته بود و با عجله از بین ماشین های مانده در ترافیک حرکت میکرد
باران به شدت میبارید و هر چند لحظه صورتش را پاک میکرد و اشک و آب باران با هم از صورتش کنار میرفت
به یاد آورد سه روز قبل که مادرش پایپش را در جیب کاپشنش پیدا کرده بود با دعوای مفصلی از خانه بیرون زده بود و امروز به او خبر داده بودند که مادرش سکته کرده و در سی سی یو بستری است و حالش وخیم است
با صدای بلند با خدا حرف میزد... خدایا خودت کمک کن مامانم چیزیش نشه قول میدم دیگه هیچ وقت سمت این کثافت کاری نرم... این را میگفت و اشک بی امان از چشمانش جاری میشد
به بیمارستان رسید و با عجله خودش را به محل بستری مادرش رساند
برادرش که کنار پدرش نشسته بود با دیدنش میخواست به سمتش حمله کند اما پدرش دستش را محکم گرفت و مانعش شد و خواهر کوچکترش بدون اینکه به او نگاهی کند گفت که شانس آورده که به موقع او را به بیمارستان رسانده اند و خطر رفع شده است
پسر نفس راحتی کشید و کشان کشان به سمت بیرون بیمارستان حرکت کرد و خماری التماس های چند دقیقه قبلش را از یادش برده بود و با دستپاچگی به دنبال مکان خلوتی میگشت
نویسنده : علیرضا دربندی
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :

|

|

|

|

|
این پست با شماره ۱۵۵۹۴ در تاریخ ۸ ساعت پیش در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
|
درود مجدد کاملا درست می گی تعریف داستان کوتاه صرفاً بر اساس تعداد کلمات نیست، بلکه مهمترین شاخصهی آن، همانطور که گفتی، تمرکز بر یک موقعیت محدود، یک گره مرکزی، و یک یا نهایتاً چند شخصیت محدود است. و آنچه که عرض کردم بیشتر در دستهبندیهای رسمی (مثلاً در مجلات یا مسابقات ادبی) برای تفکیک «داستانک»، «داستان کوتاه»، «نوولا» و «رمان» کاربرد دارد، اما تعریف محتوایی مهمتر است. موفق باشی و سربلند | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
داستان کوتاه شما را خواندم
امان از تقابل اراده و وسوسه
و تاثیر اعتیاد بر اطرافیان
باید قبول کنیم ترک عادت به این سادگیها نیست...
در بافت و ساختار بد نبود ولی می تونستی کوتاهتر بیانش کنی تا حد100تا صد و پنجاه کلمه که یک داستانک جم و جور می شد
موفق باشید