سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 9 آذر 1403
  • روز بزرگداشت شيخ مفيد
28 جمادى الأولى 1446
    Friday 29 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      جمعه ۹ آذر

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      چه شعری عالی و ماندگار است؟! (مقدمه)
      ارسال شده توسط

      محمد شریف صادقی

      در تاریخ : دوشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۳ ۰۳:۴۳
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۳۵۲ | نظرات : ۱۷

      بخش اول (مقدمه: مطالب این بخش کمتر تحلیلی‌ست ان شاء الله در بخش‌های بعد بیشتر به جزییات اشاره خواهم کرد).
      چه شعری و چه شاعری عالی و ماندگار است؟!
      جواب دادن به این سوال شاید از حل مسائل لاینحل در فیزیک و ریاضیات و پزشکی هم دشوارتر باشد. هیچ فرمول واحد و هیچ تضمینی درباره ماندگاری یا عدم ماندگاری شعری یا شاعری وجود ندارد.
      ممکن است شاعری در زمان زندگی‌اش حتی به عنوان شاعر شناخته هم نشود اما مدت طولانی بعد از مرگ ناگهان اشعارش شهرهٔ عام و خاص شوند (مثل حکیم عمر خیام) یا ممکن است شاعری در زمان حیاتش شهرهٔ عام و خاص باشد و مردم کوچه و بازار شعرش را زمزمه کنند اما بعد از چند دهه کاملا از یادها برود‌. هزاران عامل مختلف دست به دست هم می‌دهند تا این مسئله را شکل دهند و به قول آقای حسین جنتی (غزل‌سرای معاصر)، کار و بار یک شاعر مثل یک ارابه است که دو چرخ دارد: یک چرخش اهل ادب و متخصصان شعر است و دیگری مخاطبان عامی شعر. یک شاعر مثل دکتر حمیدی شیرازی یک چرخ را دارد (چرخ خواص) اما چرخ عوام را ندارد. یک شاعر مثل مرحوم مهدی سهیلی چرخ عوام را دارد اما چرخ خواصش شل است. یک نفر هم مثل شهریار اقبال هر دو را دارد (لااقل فعلا اینگونه است).
      البته مسائل سیاسی، تبلیغ، سانسور و... را هم نباید از نظر برد که ممکن است تاثیر مهمی داشته باشند.
      مضامین نو هم موثرند، ایجاد سبک هم موثر است هر چند اکثر مضمون پردازان و «سبک‌سازان» راه به جایی نبرده‌اند و بزرگترین شاعران پارسی (اگر سنایی، فردوسی، حافظ، انوری، نیما یوشیج و چند تن دیگر را استثنا کنیم) هیچ‌کدام فضا و سبک جدیدی را نیافریده‌اند بلکه سبک قبلی را به «کمال» رسانده‌اند (مثل: سعدی، مولانا، عطار، نظامی، عراقی و...). مضمون پردازی را هم بیدل به اوج رسانده‌ است ولی حفظ کردن یک غزل کامل از او حتی برای حافظه های قوی هم دشوار است و معمولا غزل‌هایش گیرا نیست و آنچه در او بارز است «تک بیت‌های درخشان» است (البته رباعیات او حقیقتا خوش‌خوان و زیباست و پر از رندی و نقد اجتماعی و مضامین بلند است).
      گاهی شاعری خودش چندان معروف نیست اما برخی اشعارش ضرب المثل شده‌اند مثل مصراع درخشان «گل بود و به سبزه نیز آراسته شد» (مصراع آخر یک رباعی) از عمعق بخاری که همه ما از آن استفاده می‌کنیم بدون آنکه شاعرش را بشناسیم (البته عمعق بخاری الحق شاعر خوبی است و خصوصا در رباعی استاد مسلم است). اما به نظرم بعید است شاعری بعد از گذشت قرون مشهور بماند اما در ذهن مردمان اشعار او جریان نداشته باشد، لااقل در میان قشر خاصی.
      حالا می‌خواهم یک چیز جنجالی بگویم که احتمالا صدای خیلی‌ها را در بیاورد!
      اینکه یک شعر کلاسیک چقدر از نظر وزن و قافیه و ردیف  خوب و به قول برخی پرفکت است ممکن است اثری در ماندگاری آن داشته باشد (اصلا همین عنایت ویژه به قوافی خوش آهنگ یک عامل مهم است که یک نفر مثل فردوسی را بر دقیقی و اسدی طوسی و امثالهم برتری می‌بخشد). اما شاید برایتان عجیب باشد که برخی از ماندگارترین و محبوب‌ترین اشعار پارسی دارای ایرادات قافیه فاحشی هستند. اما بیانشان آنقدر بلند و دل‌انگیز است و آنقدر روح کلمات آن‌ها مملو از جوشش شاعرانه است که بر ایرادات آن‌ها فائق آمده. من اینجا فقط و فقط یک مثال از چنین اشعاری می‌آورم؛ قصیده سیف فرغانی به مطلع «هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد...» که شهرهٔ عام و خاص است آنقدر ایراد قافیه دارد که انسان شگفت زده می‌شود که شاعری چون سیف آیا به راستی متوجه این ایرادها نبوده یا آنقدر زیبایی ابیات او را مسحور کرده که نتوانسته از آن‌ها چشم بپوشد. به بخشی از این قصیده نگاه کنید:
      ...چون داد عادلان به جهان در بقا نکرد
      بیداد «ظالمان» شما نیز بگذرد
      در مملکت چو غرش شیران گذشت و رفت
      این عوعو «سگان» شما نیز بگذرد
      آن کس که اسب داشت غبارش فرو نشست
      گرد سم «خران» شما نیز بگذرد...
      ای مفتخر به طالع مسعود خویشتن
      تأثیر «اختران» شما نیز بگذرد
      این نوبت از کسان به شما ناکسان رسید
      نوبت ز «ناکسان» شما نیز بگذرد...
      در یک قصیده ۱۹ بیتی که حروف قافیه آن «ان» است اقلا پنج‌بار واژگانی را با «ان» جمع آورده است (قافیه شایگان یک یا دو بار قابل توجیه است اما پنج بار...خیر). اما می‌بینید این شعر با وجود این عیب واضح بسیار محبوب و دل انگیز است. اینجاست که ما می‌فهمیم اگر چه مطابق اسلوب بودن خوب است و بزرگان ما عمدتا تابع اسلوب بوده اند (از فردوسی و نظامی تا سعدی و حافظ) اما گاهی ممکن است شعری که حتی از نظر اسلوب اشکالات جدی دارد به اندازه ده هزار شعر سالم قلب‌های مردمان را در طول قرون تسخیر کند.
      اینجاست که انسان یاد حافظ می‌افتد که:
      ...قبولِ خاطر و لطفِ سخن، خداداد است!
      پایان بخش مقدمه
      ادامه دارد...

      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۱۴۹۸۹ در تاریخ دوشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۳ ۰۳:۴۳ در سایت شعر ناب ثبت گردید

      نقدها و نظرات
      محمد شریف صادقی
      دوشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۳ ۱۸:۳۳
      درود بر آقای افشاری. پیرو نکته جالبی که گفتید به موردی اشاره می‌کنم که خالی از فایده نیست: همانطور که میدانید سعدی شعر مشهوری دارد به مطلع «بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران...کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران». در هیچ نسخه خطی قدیمی دیوان شیخ، «ناله خیزد» ثبت نشده بلکه عمدتا «گریه آید» ضبط شده است. اما به نظر می‌سد به مرور زمان ذوق مردم و کاتبان لفظ را به ناله خیزد تغییر داده است. جالب است که «گریه آید» اگر چه تصویری نزدیک به «ناله خیزد» دارد اما این دو متفاوتند: ناله بیشتر روی صدا تاکید دارد اما «گریه آید» تصویر جوشش آب از سنگ (مثل چشمه) را تداعی می‌کند و اتفاقا همین تصویر که اصل کار سعدی است با مصراع اول بیشتر هماهنگ است (که به گریه و ابر و باران اشاره می‌کند نه مثلا صدای رعد و ...). حالا چرا ذوق مردم و مخاطبان شعر «ناله خیزد» را ترجیح داده و شعر سعدی به قول شما تولدی دوباره یافته؟! شاید عجیب باشد که احتمالا دلیل موسیقی صوتی‌ست: در مصراع «کز سنگ گریه آید» آمدن دو «گ» پشت سر هم از نظر تلفظی ثقیل است برخلاف «...سنگ ناله خیزد» که اتفاقا حول حرف «گ» در «سنگ» دو «ن» وجود دارد (...س ن گ ن ا ل ه...) که اتفاقا تلفظ را دلچسپ می‌کند. ضمنا فعل «خیزد» و عبارت «ناله خیزد» بسیار غنایی تر و موثر تر از «گریه آید» است. بله گاهی خود جامعه و تاریخ بعضی شعر ها را به سلیقه خود متحول می‌کند. من مطمئنم در بسیاری از موارد اگر امثال سعدی امروز در کنار ما می‌بودند شاید بسیاری از این تغییرات را می‌پسندیدند.
      محمد شریف صادقی
      محمد شریف صادقی
      دوشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۳ ۱۸:۴۲
      در تکمیل حرفم: این موارد به هیچ عنوان توجیه کننده تحریف خوداگاه شعر توسط ما نیست؛ اگر کسی دوست دارد می‌توان شعر را تغییر داده و شکل تغییر داده شدهٔ آن را تضمین کند و شعری نو بیافریند (کاری که حافظ به وفور انجام داده است).
      ارسال پاسخ
      عارف افشاری  (جاوید الف)
      عارف افشاری (جاوید الف)
      دوشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۳ ۲۳:۰۶
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      عارف افشاری  (جاوید الف)
      دوشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۳ ۱۶:۵۵
      درود به عقیده من شعر را پایانی نیست یک شاعر تنها در زمان حیاتش مانند هر هنرمند دیگری تنها آنچه که در ذهن دارد را میافریند اما ذات شعر پابرجاست حال نوآوری ها یا اشتباهات عمدی یا سهوی بسیاری نیز در این میان رخ میدهند بنظرم یک شعر ( در اینجا بیشتر منظورم شعر کلاسیک است) را باید بتوان تغییر داد شعر یک تکلیف نیست که حتما باید فلان جا واو یا الف بکاربرد در شعر دست ببرید و آنرا تغییر دهید شاعر یک شعر تنها آنرا از زبانت خود بیان کرده شما میتوانید برای بهتر شدنش آنرا دستکاری کنید اگر شاعری چنان بر شعرش تعصب داشته باشد که نه ایرادات آنرا بپذیرد و نه اجازه تغییر بدهد او شاعر نیست خندانک
      محمد شریف صادقی
      محمد شریف صادقی
      دوشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۳ ۱۸:۳۴
      درود. در پاسخ به نظر ارزشمندتان مطلبی را به عنوان نقد در همین صفحه نوشتم🙏🙏
      ارسال پاسخ
      مریم عادلی
      دوشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۳ ۱۷:۰۶
      درود برشما وخسته نباشید
      مطالب مفید و پربها بود
      خندانک 🙏: خندانک
      محمد شریف صادقی
      محمد شریف صادقی
      دوشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۳ ۱۸:۳۵
      درود. ممنون از لطف شما🙏🙏🙏🙏
      ارسال پاسخ
      محمدرضا آزادبخت
      دوشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۳ ۲۰:۰۸
      درود سوال سختی است
      در کل تمام شعر نسبی ماندگار می شوند
      محمد شریف صادقی
      محمد شریف صادقی
      دوشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۳ ۲۱:۰۹
      درود. اگر جمله شما را درست خوانده باشم یعنی ماندگاری یک شعر نسبی است. این حرف غلط نیست. ممکن است کلامی در طول چند قرن ماندگار شود اما به مرور تاثیرش از دست برود (البته برخی اشعار رودکی و معاصرانش در آغاز شعر فارسی هنوز زنده است و ماندگار شده است، حتی در میان عوام). اما می‌توان گفت ماندگاری یک شعر با کیفیت و اثر بخشی آن رابطه مستقیم دارد و ازین جهت حائز اهمیت است.
      ارسال پاسخ
      محمدرضا آزادبخت
      محمدرضا آزادبخت
      سه شنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۳ ۰۰:۱۱
      درود اکثر ماندگاری نسبی است وبعضی به غلط ماندگار می شوند درست متوجه شدید
      وقتی سر کوچه سر سطل زباله کتاب حافظ ویاخیام می بینی
      ویادر دست بازیافت های شهرداری کتابهای شاعران را کلیویی می خرند پس دلیل برای ماندگاری وجود ندارد
      متاسفانه در هیچ بعدی از هنر کشور ما مطلق نشد که نشد در شعر نشد در عکس وتصویروفیلم نشد در هنرهای رزمی نشد در نقاشی و خط نشد در صوت وآواز نشد ودر رقص و موسیقی نشد
      پس دلیلی برای ماندگاری وجود ندارد
      گه گاهی فکر می کنم چراشعر می گم وقتی نمی توانم جای پایی در ادبیات باز کنم و همیشه از این مساله رنج می برم که هرگز نتوانستم راه پیشبردی ادبیات کشورمان باشم سپاس از شما برادر گلم
      مخصوصا تمام مطالب شما را دنبال می کنم چون می دانم آدم باسواد باپندارآگاهی هستی
      محمد شریف صادقی
      محمد شریف صادقی
      سه شنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۳ ۰۰:۴۵
      درود بر آقای آزادبخت. راستش دغدغه‌ای که دارید بحق است...خصوصا در طی چند دهه اخیر ما در هنر و ادبیات سقوط شدیدی داشته‌ایم. از نسل پس از انقلاب هیچ «غولی» نه در ادبیات داستانی، نه در رمان نه در شعر ظهور نکرده است.
      اما با این وجود به نظرم خیلی سخت می‌توان شعر را از فرهنگ ما جدا کرد. من معتقدم حتی در میان دهه هشتادی ها و نودی ها هم صدها هزار نفر دوستدار شعر خواهند بود (من می‌بینم و از این جهت می‌گویم). آنان که قبل از دوران انحطاط ماندگار شده‌اند به احتمال زیاد ماندگار خواهند ماند. حافظ و مولانا و فردوسی چهره‌های جهانی هستند و تاریخ نمی‌تواند به راحتی عظمت اینان را انکار کند. ما بعد از قرن هشتم یعنی دوران حافظ نزول سطح شعر را داشته‌ایم هر چند امثال وحشی بافقی تا حدی از سقوط کامل آن جلوگیری کردند. اما خصوصا در عصر صفوی اگر بارقه‌های درخشانی چون کلیم و صائب و حزین لاهیجی را استثنا کنیم (که البته آن‌ها ابدا به پای غول‌های قرن پنجم و ششم و هفتم و هشتم نمی‌رسند) تا دوران مشروطه، انحطاط کامل شعر مشاهده می‌شود. در دوران مشروطه و پس از آن تا انقلاب ۵۷ هم چهره‌های برخی چون ایرج، ملک الشعرا، شهریار، سایه، نیما، فروغ، شاملو، اخوان، منزوی و... واقعا شعر فارسی را در ابعاد مختلف احیا کردند. اما متاسفانه بعد از انقلاب دیگر نسل خوبی تربیت نشد...امثال فاضل نظری‌ها و حامد عسکری‌ها و... ابدا به گرد پای منزوی و سایه و شهریار نمی‌رسند و در شعر نیمائی و سپید هم درخشندگی بسیار کم است...خیلی کم...بسیاری از شاعران خوب هم که در تبعیدند و...بماند...شرح این درد بسیار است...
      علی نظری سرمازه
      دوشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۳ ۲۰:۱۴
      درود بر صادقی با صداقت
      یا همان شری یُف خودمان
      خندانک خندانک
      خندانک
      شاعری با آبشار شور تو فواره بست
      شعر را رو به تکامل می سرایی خوب من
      خندانک خندانک خندانک
      حقیر هم معتقدم شعر هم مانند شاعر در حال تکامل است
      و شاعر تا زنده است می تواند در شعرش این تغییرات تکاملی را اعمال نماید حتی بعد از مرگ مؤلف
      خندانک خندانک
      خندانک
      به موارد خوبی اشاره فرمودید خندانک
      محمد شریف صادقی
      محمد شریف صادقی
      دوشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۳ ۲۱:۰۷
      درود ممنون از لطف شما🙏🙏🙏🙏
      ارسال پاسخ
      یاسر کریمی
      سه شنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۳ ۰۱:۱۹
      درودها بر جناب صادقی خندانک
      بحث زیبایی مطرح کردید و جای تفکر دارد خندانک
      استفاده کردم از نظر دوستان و شما خندانک
      وقتی سخنی در مکان درست و زمان درست بیان شده باشد
      حال شعری باشید از سعدی و.... دل نوشته ای باشید از شاعری گمنام پشت یک کامیون. بخاطر همان اثر گذاری ماندگار میشود و در جان و نهاد زیبایی دوست بشر اثر میگذارد.
      و من فکر میکنم اگر ما بخواهیم اثر گذار باشیم
      بهتر است روی خودمان و افکار و رفتار خودمان اثر بگذاریم
      نه دیگران خندانک
      محمد شریف صادقی
      محمد شریف صادقی
      سه شنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۳ ۰۱:۲۱
      درود. ممنون از دقت نظر شما آقای کریمی. این در زمان درست و مکان درست حق مطلب را ادا می‌کند...
      ارسال پاسخ
      جواد مهدی پور
      چهارشنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۳ ۰۸:۱۸
      درود بر شما جناب صادقی گرامی

      مطالب خوب و ارزشمندی از شما و دوستان گرامی خواندم

      به نظر می رسد هر اثر ی در زمان خود اگر برخاسته از اراده و خواسته ی آحاد جامعه باشد ، ماندگار خواهد بود . به عبارتی دیگر ، هر اثر هنری که بتواند دفینه ها و گنج های پنهان لایه های درونی افکار و اندیشه های انسان را در عصر خود آشکار کند و به آینه ی گذر زمان بسپارد ، از جاودانگی نسبی بر خوردار خواهد بود . حتی گذر زمان ممکن است این آینه را بشکند ، اما نتنها آن اثر از بین نخواهد رفت بلکه تعدد تصاویر آن اثر ، در اشکال مختلف آینه های شکسته ، بیشتر خواهد شد . مثالی از سعدی بزرگ که آوردید مصداقی از این قماش ست .
      گاهی بجای اثر ، آوازه ی یک شخص در جامعه چنان می پیچد که مالکیت آثار دیگران را از آن خود می سازد ! شاید کمتر کسی از آحاد جامعه اشعار خواجوی کرمانی خوانده یا شنیده باشد ، حال آنکه نزدیک به یک سوم اشعار حافظ بزرگ متاثر از غزل های ناب ایشان است . حتی اشعاری که از حافظ نیست به مرور زمان در دیوان حافظ وارد شده و بنام حافظ نقل مجالس و زبانزد خاص و عام شده اند . نمونه بارز دیگر ، اثر ماندگاری از شهریار سخن ، \\\" علی ای همای رحمت \\\" ، که به استقبال غزلی از مفتون همدانی رفته است . اثری که می شود گفت در صد بالایی از واژگان و مفاهیم بر گرفته از آن شعر ست . اما از مفتون همدانی خبری نیست در حالی که شهریار با این غزل ناب و زیبا شهره ی عیان شده است .


      بیستون را عشق کند و شهرتش فرهاد برد

      با احترام

      محمد شریف صادقی
      محمد شریف صادقی
      چهارشنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۳ ۱۲:۱۴
      درود بر آقای مهدی پور بزرگوار...خیلی نکات زیبایی مطرح کردید. اتفاقا چنانچه در پست دیگری به شرط حیات، اشاره خواهم کرد یکی از ویژگی های اشعار ماندگار زنده کردن میراث شعرای سابق یا معاصر اما با فرم جذاب تر است. همان کاری که حافظ با خواجو و سلمان ساوجی و غیره انجام می‌دهد. غزل مفتون همدانی نسبتا سست است اما غزل شهریار که بازآفرینی شکوهمند آن است (و شهریار خوداگاه یا شاید ناخوداگاه غزل مفتون را در نظر داشته) یکی از شاهکار های شعر آیینی در تاریخ ادبیات فارسی‌ست...
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      2