سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید |
|
||||||||||||||||
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است. |
سلام نرگس جان زیبای زیبا بود باتمام غمهایش
این دلسروده ام را وقتی دختری به نام رومینا باتبر پدرش کشته شد نوشتم .
البته هیچ گاه منتشر نکردم تاکنون .
تقدیم دل شریف شما و فاطمه خانم داستان مآثر بیان تان و یکایک بانوان عزیزِ جهان :
وقتی دلش گرفت .. باز دلِ آسمان گرفت
باریدنِ زن و چشمِ جهان همزمان گرفت ..
زن رمزِ محبتِ حق است مهرِ ایزدی ست
هرگاه دلش گرفت .. جان ز کهکشان گرفت
هرچه بلای بَد ، سَرِ خلق و بشر رسید
برگردنِ زن ، این تهمتِ شَر بی امان گرفت
لابد دچارِ زلزله چون شد دِهاتِ قوم
باید هماندَم یَقه ی نازکِ زنان گرفت !
آنی که حمله کرد جنودِ مَلَخ به شرق و غرب
دامانِ زن این حرمتِ "حرمت نهان" گرفت !
وقتی که ریخت هَر دِژِ کژ خِشتِ بی ستون
نَقشِ تبر و داس .. به جانش گران گرفت !
زن را چرا تو خلق نمودی خدا؟ خدای عشق؟!..
این حکمتت حَلقه ی حُلقومِ هر زمان #گرفت
درهیچ شعر و همایش و جبران ، نگنجد آی
دریا ببین که در تلاءلوءِ نقشش کران گرفت
پی نوشت :
شهیدِ زنده است زن به لحظه ای هزاربار
که اُسوه ی محبّت این ز چاک چاکِ دل شمار .
بااحترام خواهر کوچک تان کوهواره
سلامت باشید و دلشاد وبه مدد الهی سرافراز