سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 7 دی 1403
  • سالروز تشكيل نهضت سوادآموزي به فرمان حضرت امام خميني -ره-، 1358 هـ ش
  • شهادت آيت الله حسين غفاري به دست مأموران ستم‌شاهي پهلوي، 1353 هـ ش
27 جمادى الثانية 1446
    Friday 27 Dec 2024

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      جمعه ۷ دی

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      اگر باهم بودیم...
      ارسال شده توسط

      غزاله غفارزاده

      در تاریخ : پنجشنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۱ ۰۸:۱۱
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۵۳۸ | نظرات : ۶

      اگر باهم بودیم،
      گل‌های نرگس را روی موجِ موهایت
      می‌چیدم و در آبیِ عمیقِ چشمانت 
      فرو می‌رفتم؛ آنقدر دست و پا می‌زدم
      تا تو دستم را بگیری و سرِ احساسم را 
      از غرق‌شدن
      نجات بدهی.
       آخ لطافتِ سپیدِ دستانت!
      دیبای اصیلِ سرزمینِ احساس است
      و امید به فردای شهرِ آرزوها...
      انگار، آرامشِ سرسبز خیال من
      در آن‌ها نهفته است...
       
      اگر باهم بودیم
      برای بوسه‌هایم قصهٔ شیرینِ لب‌هایت
      را تعریف می‌کردم و آن‌ها را به‌سوی تو
      می‌کشاندم؛ 
      برای زخم‌هایم، نگاهِ گرمت را قرض می‌گرفتم
      و برای رنجِ درونم، آرامشِ چشمانت را...
      به‌راستی، در چشم‌هایت چه داری
      که اینگونه اضطرابِ واژه‌هایم را
      آرام می‌کنند و خیالِ سرکشِ مرگ را
      در دلم می‌میرانند؟
       
      اگر باهم بودیم
      ستاره‌ها را به‌یمنِ حضورت 
      از قابِ شب‌هایم محو می‌کردم
      و عذرِ ماه را به‌قدر تمام روزگارانی
      که قرار بود باهم باشیم،
      می‌خواستم. 
      در کنارت، سیاهی و سفیدی؛
       کوتاهی روزهای سرد زمستان و
       بلندای شب‌هایش که
      هیچ‌گاه اندازهٔ تنِ جهانم نشد و
      شعلهٔ آفتاب و سایهٔ مهتاب، برایم
      هیچ فرقی نداشت...
       
      اگر باهم بودیم
      چه قصه‌ها که نمی‌خواندم؛
      چه شعرها که نمی‌گفتم
      و چه بوسه‌هایی که روانهٔ لب‌هایت 
      نمی‌کردم...
      اگر باهم بودیم
      دست‌هایت را سفت می‌گرفتم
      و به عظمت بازوانت چنگ می‌زدم
      شاید دیگر از دنیای من بیرون نمی‌رفتی
      شاید... شاید...
       
      غزاله غفارزاده

      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۱۲۸۲۵ در تاریخ پنجشنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۱ ۰۸:۱۱ در سایت شعر ناب ثبت گردید

      نقدها و نظرات
      سید هادی محمدی
      پنجشنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۱ ۲۰:۵۲
      درود بر شما

      اتفاقا بسیاری از آثار فاخر ادبی در غیاب معشوق و برای او سروده شده است خندانک
      غزاله غفارزاده
      غزاله غفارزاده
      جمعه ۲۵ آذر ۱۴۰۱ ۰۰:۱۵
      درود
      بله، کاملا درسته
      ارسال پاسخ
      زهره دهقانی ( شادی)
      پنجشنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۱ ۲۳:۲۷
      سلام و درود بانو غفارزاده عزیز
      شعرتان را خواندم و لذتی بی نهایت بردم بسیار تا بسیار زیبا بود لطیف و همراه با احساس عشق و با بیانی روان و دلنشین
      آغاز و پایانی شیرین⭐⭐⭐⭐
      "شاید دیگر از دنیای من بیرون نمی رفتی"
      شاید....شاید
      خلاصه بگم لذت ها بردم از شعرتان...👌👌👌👌
      تبریک 💐💐💐💐
      غزاله غفارزاده
      غزاله غفارزاده
      جمعه ۲۵ آذر ۱۴۰۱ ۰۰:۱۶
      درود بر شما بزرگوار
      سپاس نازنین، لطف دارید
      ارسال پاسخ
      ساسان مردوخی
      يکشنبه ۲۷ آذر ۱۴۰۱ ۰۱:۰۲
      درود بر شما غزاله خانم
      سروده ای زیبا و شیوا 👏👏
      غزاله غفارزاده
      غزاله غفارزاده
      دوشنبه ۲۸ آذر ۱۴۰۱ ۰۶:۴۶
      درود، سپاس فراوان از شما
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1