چهارشنبه ۲۱ آذر
خواب و بیدار
ارسال شده توسط راشد نصرت سراوان در تاریخ : يکشنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۱ ۱۸:۵۰
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۲۰۳ | نظرات : ۶
|
|
مردی بود بسیار ثروتمند،که در سرزمینی بسیار بزرگ زندگی می کرد.هر روز فقرای بسیاری، برای کمک آن شخص ثروتمند؛به نزدش حاضر میشدند.و شخص ثروتمند به آنها کمک می کرد و فقرا نیز تشکر می کردند.شخص ثروتمند پس از بارها تفکر،خواست چاره ای بیندیشد تا کم کم کل افراد فقیر را از ضعیف ترین به غنی ترین ثروتمند کند.چاره ای به ذهنش آمد و با خودش گفت: فلان کنم.روز بعد شد .فقرا به نزدش آمدند و شخص ثروتمند پول ها را به یک اندازه برایشان آورد و اما پولها حجمشان بیشتر شده بود اما ارزش آنها مانند روز قبل بود.فقرا تعجب کردند.خلاصه هر کس به سمت خانه اش روان شد.شخص ثروتمند غلام های خودش را برای تعقیب فقرا به صورت پنهانی هر روز میفرستاد و میگفت آنچه دیده اند گزارش کنند.روز بعد شد و باز همین منوال و این بار شخص ثروتمند پول های خردتری نسبت به روز قبل به فقرا داد.فقرا تعجب کردند و گفتند شاید گدایی میکند و یا میخواهد دیگر کمک نکند یا میگوید دارد پولهایش دارند تمام میشوند و اینگونه ابراز میکند.شخص ثروتمند دوباره آنها را با کمک به سمت خانه های خودشان فرستاد و غلامان در حال تعقیب همیشگی.یکی از غلامان گزارش آورد که کیسه ی پول فلان فقیر پاره شده است.شخص ثروتمند فهمید که او از همه محتاج تر است.به همین ترتیب تمامی فقرا را از ضعیف ترین به غنی ترین یکی پس از دیگری شناخت.چندی گذشت،پادشاه شد.برای حکومت خود،بر اساس سنجشهای خود فقیرترین را نزدیک ترین فرد به خود قرار داد و دیگران را نیز به همین ترتیب در حکومت خود قرار داد.همه چیز تغییر کرد ،جامعه ای ثروتمند شکل گرفت .استعداد هیچ کس پایمال نشد و روز به روز بر دانش و ثروت آن جامعه افزوده شد.شخص ثروتمند خوب میدانست که شالوده ی بنا،مردم هستند و شالوده ی بنا در هر سطحی باید محکم تر از بقیه ی جاها باشد...
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۱۲۵۶۱ در تاریخ يکشنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۱ ۱۸:۵۰ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
|
قبول دارم بزرگوار پاینده باشید | |
|
ممنونم دوست عزیزم.الهی موفق ،پیروز و پاینده باشید... | |
|
سلام دوست عزیزم. متشکرم از سخنان ارزشمندتان.حق با شماست.از این داستان خواستم بگم : لباس کهنه رو هر چقدر پول داخلش بریزی ،روزی پاره خواهد شد و همه چیز از دست خواهد رفت.تنها کمک کردن ظاهری برای رشد جامعه کافی نیست.لباس حتی نو باشد ،روزی به زوال ، شرایط بد و کهنگی می انجامد.اینها همه ظاهر هستند اما به اصل موضوع کمکی نخواهند کرد. پس در نتیجه،باید تفهیم ظاهر و باطن باید یکی شود.باید ذهن ثروت ساز ،باید تفکر پویای رشد و ترقی در نهاد و فکر های جامعه شکل گیرد.ظاهر تنها لباس و کمک مالی نیست،بلکه ظاهر واقعی که فراتر از آن است که کهنه شود،برگرفته از باطن است.ثروتمند ساختن هم،تنها کمک مالی نیست.بلکه گسترش اندیشه ها و برنامه ریزی های درست و تفکرات درست در راستای رسیدن به یک جامعه ی غنی است.غنی نه فقط در ثروت،بلکه در تمامی زمینه ها.غنی بودن از نظر من سطح خاصی ندارد،چون هر روز رو به رشد است.پس در نتیجه بالاترین سطح غنی بودن در تمامی زمینه ها،مد نظر بنده خواهد بود.پس ثروت واقعی یعنی ثروتی که از کهنگی به نو گراید و از نو به زوال نینجامد.به قول گفتنی جلوی زوال گرفته شود.ممنون از اینکه به بنده ی حقیر گوش فرا دادید.متشکرم... | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.