سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 6 دی 1403
    26 جمادى الثانية 1446
      Thursday 26 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۶ دی

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        بروسک صلاح و برگردان شعرهایی از او
        ارسال شده توسط

        سعید فلاحی

        در تاریخ : سه شنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۱ ۱۰:۴۷
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۲۶۸ | نظرات : ۲

        "بروسک صلاح" (بروسك سەڵاح) شاعر کورد عراقی زاده‌ی ۱۸ دسامبر ۱۹۹۳ میلادی، در شهر ڕومادی (الانبار) است.
        خانواده‌ی او اصالتا کرکوکی بودند که در عملیات ترحیل در زمان بعث، جهت تعریب کرکوک از آن دیار کوچانده و در الانبار اسکان داده شده بودند.
        بروسک فقط تا نهم ابتدایی تحصیل کرده و اکنون همراه مادر و برادرش در شهر سلیمانیه زندگی می‌کند.
        اسم اصلی او "محمد صلاح" بود که مدت‌هاست نامش را به "بروسک" تغییر داده است. بروسک به معنی رعد یا درخشش است.
        وی رتبه‌ی سوم، دومین "فستیوال ادبی و هنری تانجه‌رو" در سال ۲۰۱۸ را در کارنامه ادبی خود دارد.

        ▪نمونه‌ی شعر:
        (۱)
        بسیار مشتاقم به پرواز درآیم و
        بسان بادبادکی در آسمان برقصم!
        من روحم را به انگشتان تو
        گره زده‌ام.

        (۲)
        دلم گرفتە،
        همچون عروسکی شیشە‌ای!
        که می‌خواهد گریه کند اما
        لبخندی بر لب دارد.

        (۳)
        میان ازدحام و شلوغی مردمان، قدم می‌زنم،
        اسمت را که می‌شنوم،
        با احترام، دقایقی توقف می‌کنم.

        (۴)
        خوب می‌توانم
        همه‌ی کلمات لغتنامە‌ها را بدزدم و پنهان کنم
        اما هرگز نمی‌توانم، جز این سرزمینی که در آن هستم
        سرزمین دیگری را موطن خود کنم.

        (۵)
        خیالاتی پریشان و سردرگم در درونم می‌چرخند
        دیگر نباید از طلوع آفتاب شرم داشته باشم
        به این داستان پر ماجرا پایان می‌دهم
        دست و پای گردباد پراکنده را خواهم بست
        تعدادی از ستارگان را خرد می‌کنم
        و ماه را به پایین پرت!
        می‌خواهم بدانم که مردمان، چون گذشته باز ماه را دوست دارند؟

        (۶)
        روحم گنجشکی‌ست
        که دور و برم چرخ می‌زند،
        اما بر روی طناب گیسوی تو
        استراحت می‌کند.

        (۷)
        رخسارت را آیینه می‌کنم
        برای تماشای خویشتن دروغینم.

        (۸)
        پیراهن کهنه‌ی مادرم را به تو می‌بخشم
        ولی افسوس که بوی مادرم را نمی‌دهی.

        (۹)
        تو شرابی
        که در سینه‌ام نگه‌ات داشته‌ام
        تا برسی، بیشتر می‌خواهمت.

        (۱۰)
        تو شبیه تسبیح چهارصد دانه‌ای،
        که در دستم پاره شد!
        اما در وجودم پخش.
         
        شعر: #بروسک_صلاح
        ترجمه: #زانا_کوردستانی

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۲۵۳۲ در تاریخ سه شنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۱ ۱۰:۴۷ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        منیژه قشقایی
        سه شنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۱ ۱۹:۳۴
        درودو عرض ادب جناب فلاحی
        همراه با بهترین آرزوها زادروزتان مبارک خندانک
        محمد گلی ایوری
        سه شنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۱ ۲۰:۲۵
        درودتان
        خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1