سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 2 دی 1403
    22 جمادى الثانية 1446
      Sunday 22 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲ دی

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        آينه نما...
        ارسال شده توسط

        سمیرا شریفی (آسمان)

        در تاریخ : شنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۱ ۱۵:۴۵
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۰۵۶ | نظرات : ۶

        بنام یکتای بی همتا

         

        بی شک همه انسانها در دیرباز زیستن محو تماشای آینه نمای زندگی شدند... خیلی ها این آینه را دیدند و تجربه حاصل نمودند... خیلی ها آینه را دیدند و با امید و عشقشون گرد و غبار را از آینه زدودند و باز محو تماشای او شدند... آینه نمای زندگی تو چیست؟!!!تجربه تلخ و شیرین زندگی...
        آینه نمای تو جلوه گر تجربه های تو و امثال تو شد، تو گام برداشتی و راه زیستن آغاز نمودی. بلندی هر گام تو نشان از میزان تلاش تو بود، در زیستن و تو هر بار، گامی فراتر نهادی...
        در جای جای گامهای تو نشانی بود برای آینه نمای دیگری... تو گام برداشتی و آگاهی جدید حاصل شد.... هر آنچه می دیدی، در نگاه اول تو، جز عشق و تحسین او گامی نبود و تو پیش رفتی و گاهی آنقدر غرق تماشا می شدی که زمان رابرای  گام بعدی به دیده فراموشی می سپردی...
        همچنان غرق تماشا و بودی و دل بریدن برای تو شده بود گام محال... سالها ماندی و غرق تماشا شدی، دیگری گام فراتر نهاد... در هر بار گام او لحظه ای تأمل بود، آنی تماشا می نمود و گامی فراتر می نهاد...
        او می رفت و گامهای فراتر... با اینکه می دید و لذت حاصل می نمود... لیکن باز به راه خود ادامه می داد... او به دنبال نشان یار می رفت و هر بار نشانی میدید، جوانه امید قلبش نمو می یافت و باز گامی فراتر می نهاد...
        و تو همچنان غرق تماشای همان نشان...
        جای جای گامهای تو را نشان طبیعت نهان ساخت... و تو غرق تماشا ماندی و دیگری در پی نشان یار... آینه نمای تو نشان یار بود و طریقت روشنی...
        او همچنان گام بر می داشت و در پی نشان او... جای جای گامهای او، آینهنمای دیگری شد و او غرق در نشانی شد و مثل تو غرق تماشای نشان...
        دیگران را گامهای دیگر... گامهای فراتر... نشانهای بیشتر.... آگاهی فراتر... ولی کدام آینه نما می گوید من و تو تام و کمال آگاهیم و غرق در تماشا بمانیم؟!!!
        آگاهی جز او نیست و نخواهد بود چرا که او داناییست وصف ناپذیر... هوالحکیمyes


        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۲۱۴ در تاریخ شنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۱ ۱۵:۴۵ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2