سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        شعر عاشقانه
        ارسال شده توسط

        فرشاد اقبالی

        در تاریخ : پنجشنبه ۳۱ تير ۱۴۰۰ ۰۵:۳۷
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۲۷۵ | نظرات : ۰

        شعر عاشقانه قدیمی‌ترین روش شعر گفتن و صمیمانه‌ترین نحوه ابزار عشق و علاقه است که از دیرباز مورد توجه شاعران و نویسندگان قرار گرفته است. شعر به خودی خود ذاتی عاشقانه دارد و وقتی به موضوع عشق می‌پردازد لطیف‌ترین جنبه‌های احساسی دو جهان را در هم می‌آمیزد. این پیچیده‌ترین و عمیق‌ترین احساسات انسانی به حدی منحصر به فرد و خاص است که تاکنون کسی نتوانسته تعریفی دقیق از آن ارائه دهد. اما تقریبا تمامی انسان‌ها می‌توانند ادعا کنند که این حس را تجربه کرده‌اند.
        به همین دلیل است که همه ما فیلم‌ها و ترانه‌ها و کتاب‌ها و ادبیات عاشقانه را دوست داریم و جملات احساسی فیلم‌ها و شعر‌ها را به خاطر می‌سپاریم و استفاده می‌کنیم. در این مطلب همراه ما باشید تا با گزیده‌ای از شعر‌های عاشقانه دو شاعر و نویسنده معروف ایرانی که درباره عشق شعر‌های زیبا و به یادماندنی سروده اند آشنا شوید. 
         
         
        فریدون مشیری
         
        شنیدم مصرعی شیوا، که شیرین بود مضمونش
        منم مجنون آن لیلا که صد لیلاست مجنونش‌
         
        ز عشق آغاز کن، تا نقش گردون را بگردانی
        که تنها عشق سازد نقش گردون را دگرگونش
        به مهر آویز و جان را روشنایی ده که این آیین
        همه شادی است فرمانش، همه یاری است قانونش
         
        غم عشق تو را نازم، چنان در سینه رخت افکند
        که غم‌های دگر را کرد از این خانه بیرونش
         
         
         رهی معیری
         
        ساقی بده پیمانه‌ای ز آن می‌که بی خویشم کند
        بر حسن شور انگیز تو عاشق‌تر از پیشم کند
        زان می‌که در شب‌های غم بارد فروغ صبحدم
         غافل کند از بیش و کم فارغ ز تشویشم کند
        نور سحرگاهی دهد فیضی که می‌خواهی دهد
        با مسکنت شاهی دهد سلطان درویشم کند
         سوزد مرا سازد مرا در آتش اندازد مرا
        وز من رها سازد مرا بیگانه از خویشم کند
        بستاند‌ای سرو سهی سودای هستی از رهی
        یغما کند اندیشه را دور از بد اندیشم کند

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۱۴۷۲ در تاریخ پنجشنبه ۳۱ تير ۱۴۰۰ ۰۵:۳۷ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1