سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 7 دی 1403
  • سالروز تشكيل نهضت سوادآموزي به فرمان حضرت امام خميني -ره-، 1358 هـ ش
  • شهادت آيت الله حسين غفاري به دست مأموران ستم‌شاهي پهلوي، 1353 هـ ش
27 جمادى الثانية 1446
    Friday 27 Dec 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      جمعه ۷ دی

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      زیباترین زن دنیا
      ارسال شده توسط

      سحر غزانی

      در تاریخ : جمعه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۲۲:۵۷
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۰۴۷ | نظرات : ۳۰

      همیشه و هروقت که نگاهم میکرد این جمله ورد زبونش بود:
      تو زیباترین زنی هستی که توی دنیا وجود داره
      واقعا چهره محشری نداشتم
      نه چشمای رنگی داشتم
      نه پوست روشنو موهای بور
      چهره ی  خیلی معمولی داشتم
      یه روز که باهم به کافه رفتیم ، دوباره همون جمله رو تکرار کرد:
      تو زیبا ترین زن دنیایی
      بهش گفتم چرا همش این جمله رو تکرار میکنی
      چرا بهم جمله های واقعی تری نمیگی!
      من واقعا زیبا ترین زن دنیا نیستم!!!
      مثلا همین میز بغل به چشمای درشت اون خانوم نگاه کن
      ممکنه هر کسی رو به خودش جذب کنه شاید بشه گفت اون زیبا ترین زنه دنیاست
      اما من نه!
      با تردید  و چشمای بی تفاوت به اون زن نگاه کردو دوباره چشماشو خیره کرد به من و گفت:
      به نظر من زیبا ترین زن دنیا زنیه که شعر شده باشه
      و تو تنها زنی بودی که شعر شدی...
       
      _بخشی از رمان من دیوانه نبودم_
       
      سحرغزانی
       
       
      پ.ن: واقعا هم زنانی که شعر شدند به طور حسادت بر انگیزی زیبا هستند...

      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۱۱۲۹۴ در تاریخ جمعه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۲۲:۵۷ در سایت شعر ناب ثبت گردید

      نقدها و نظرات
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۰ ۰۱:۵۴
      سلام سحرجان آبجی زیبانگارم خندانک

      زیبایی های یگانه خداچونان همیشه هانصیبت الهی آمین خندانک خندانک
      سحر غزانی
      سحر غزانی
      شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۰ ۱۱:۳۶
      سلام آبجی همیشه مهربونم خندانک

      ممنونم از دعای زیبای شما

      لحظه هاتون پر از شادی خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      محمد رضا خوشرو (مریخ)
      شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۰ ۱۸:۳۳
      سلام بزرگوار بانو سحر غزالی
      حقیقت من یک مقدار تو این قسمت بالا کم سر میزنم
      واقعا انگشت شمار بوده یک صحبت از طرف استاد قنبر پور بود و یک صحبتی هم از طرف استاد حسین زاده و یک مطلب هم خودم داشتم
      جمعا سه دفعه من این قسمت اومدم
      ولی سروده شما اینقدر جالب بود که اومدم خدمت شما تبریک عرض کنم و
      موفق باشید

      🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
      سحر غزانی
      سحر غزانی
      يکشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۰ ۰۸:۴۱
      سلام جناب خوشروی گرامی
      برای من بسیار با ارزشه که شما از خواندن این مطلب لذت بردید
      خیلی ممنونم خندانک
      ارسال پاسخ
      حدیث عبدلی (یارا)
      شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۰ ۰۲:۰۴
      سلام و عرض ادب و احترام

      سحر عزیزم...

      بخشی از رمان ات را خوندم. ...

      خواستم خودم را وارد فضا(کافه) کنم هرچه تلاش کردم نتونستم
      میدونی چرا؟!!!

      کافه ات را در تخیلت ترسیم نکردی
      چند متر مربع است؟!
      چیدمان میز و صندلی اش چگونه ست؟
      سقف اش چه شکلی ست
      آیا پنجره دارد چوبی ست یا فلزی؟!
      ایا پنجره هایش پرده دارد نقش و نگار آن چگونه ست ؟!!!
      کف زمین اش چه شکلی ست

      خلاصه ...

      ترسیم کردن پیرامون و فضا
      و پرداختن به جزئیات یکی از نکات مهم در نوشتن رمان ست
      نباید از آن به راحتی گذشت

      باید طوری رمان نوشت خواننده با تخیلت هماهنگ شود و خود را در کافه ای ببیند که تو تجسم اش کرده ای


      مسخ کافکا یک کتاب هفتاد صفحه ای ست طوری رمان نوشته است کسانی که رمانش را خونده اند میدونند نقشه ی خونه چه شکلیه!!!!
      هنر اصلی کافکا همین بود
      هوشمندانه جزئیات احوال سامسا(شخصیت اصلی داستان )
      از لحظه ی بیدار شدنش تا باز شدن قفل در رو طولانی توضیح میده تا خواننده این رنج رو لحظه به لحظه احساس کنه


      پس نتیجه می گیریم ذکر جزئیات در داستان داستان رو بی نظیر میکنه
      و باعث تصویر سازی دقیق در ذهن میشه...

      یک شعر از بانو امیری عزیز خوندم
      فکر کنم اسم شعرش \"ترانه ی عاشق \"
      بود
      یک فضایی رو ترسیم کرد که در ذهن من هنوز هنوزم موندگاره یک اتاق رو با پرده ها و دیوار های خاکستری رنگ تخت خواب و حتی قطره های درشت تکیلا منو تو فضای شعرش حبس کرد
      و این یک نوع شاهکاره

      امیدوارم این توصیه من در موفقیت تو
      تاثیر بسزایی بگذارد
      و به امید آن که زیباترین رمان رمان تو سحر نازنینم باشد...


      موفق باشی خواهرم ❤️❤️❤️
      شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۰ ۰۲:۱۷
      خندانک
      ارسال پاسخ
      سحر غزانی
      سحر غزانی
      شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۰ ۱۲:۱۳
      سلام عزیزدلم خندانک
      چقد لذت بخشه راهنمایی های خواهرم رو همیشه برای خودم دارم
      کاملا و تماما حرفاتو قبول دارم
      همونطورکه اشاره کردم این قسمت فقط بخشی از رمانه و در واقع آلبا داره این قضیه رو برای روانشناس شرح میده برای همین اینجا به جزییات اشاره نکردم شایدم اشتبه از من بود و باید مینوشتم "کافه ای که همیشه میرفتیم" وقتی برای اولین بار آلبا وارد کافه میشه اونجا رو اصلا توصیف نمیکنه و به دلیل استرسی که بخاطر اولین قرار ملاقاتش با آیکان داشت اصلا به فضای کافه توجه نمیکنه و به جاش به توصیف چهره ی خانوم هایی که توی کافه بودن و لباساشون میپردازه و اونا رو با خودش مقایسه میکنه اما توی قرار های بعدی
      وقتی دیگه بی استرس و با شوق سر قرار شون میرفت تازه متوجه میشه که چقدر این کافه قدیمیه و شروع میکنه به توصیف کردنش حتی از آیکان میپرسه که دلیلش برای اینکه اصرار داشت اینجا قرار بزارن چیه و بقیه ماجرا....
      هرچند بازهم نتونستم اون قسمت که کافه رو توصیف میکنه رو به خوبی شرح بدم اما با گوشزدی که خواهر عزیزم به من کرد حتما بر میگردم و ویرایشش میکنم خندانک
      بازهم ممننونم که راهنماییم کردی دوست آگاه من خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      پریسا کلهر
      شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۰ ۰۰:۲۸
      سلام و درود سحر جان
      بسیار زیبا بود
      نبض قلمتان سبز🌷🌷
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۰ ۰۱:۵۴

      🍃🌺🍃🌻🍃🌺🍃🌻🍃🌺🍃🌻🍃🌺🍃
      ارسال پاسخ
      سحر غزانی
      سحر غزانی
      شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۰ ۱۲:۱۴
      سلام پریسا جانم
      به مهرخوندی عزیزم ممنونم خندانک
      ارسال پاسخ
      مهدی سلیمانیان
      شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۰ ۰۰:۲۸
      بسیار عالی خندانک
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۰ ۰۱:۵۵

      🍃🌺🍃🌻🍃🌺🍃🌻🍃🌺🍃🌻🍃🌺🍃
      ارسال پاسخ
      سحر غزانی
      سحر غزانی
      شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۰ ۱۲:۱۴
      سلام جناب پژمان گرامی
      ممنونم از لطفتون خندانک
      ارسال پاسخ
      آرزو نامداری
      شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۰ ۰۱:۰۸
      سلام سحر بانوی عزیز
      بسیار زیبا سلامت وشاد باشید خندانک خندانک خندانک
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۰ ۰۱:۵۵

      🍃🌺🍃🌻🍃🌺🍃🌻🍃🌺🍃🌻🍃🌺🍃
      ارسال پاسخ
      سحر غزانی
      سحر غزانی
      شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۰ ۱۲:۱۵
      سلام آرزو جانم
      ممنونم که با مهر خوندی عزیزم خندانک
      ارسال پاسخ
      مجید قلیچ خانی
      شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۰ ۰۱:۴۵
      سحر جان درود خواهر کوچک و دوست داشتنی ام خندانک
      راستش رو بخواهی به اینکه داری سعی میکنی احساسات مخاطب رو قلقلک بدی و در لحظه در مورد زنانی که شعر (خود شعر) شدن صحبت کردی و همچنان این نکته لیلی رو به چشم مجنون باید دید که چقدر زیباست و ...بهت نمره ی قبولی میدم.اما در نوع نگارش به نظرم تاثیر گذار نیستی در این قسمت مهم از رمان که چند مسئولیت بزرگ بر دوشش گذاشتی...
      دستمریزاد و واقعا این داستان هم مثل خودت دوست داشتنی خواهد بود به یقین خندانک
      از فرصت نوشتن استفاده کن و تخیلات خودتو جوری بنویس که نگارش روزنامه ای نباشه.
      من که شخصا دوست داشتم چند ورق دیگه به رمانت بزنم و همچنان شخصیت ها همونجا مشغول معاشقه باشند.دمت گرم و زند باد سحر غزانی خندانک خندانک
      به پدر سلام برسون و دوئل شطرنج هنوز برقراره
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۰ ۰۱:۵۵

      🍃🌺🍃🌻🍃🌺🍃🌻🍃🌺🍃🌻🍃🌺🍃
      ارسال پاسخ
      سحر غزانی
      سحر غزانی
      شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۰ ۱۲:۲۲
      سلام سلام آقای برادر
      حتما و حتما ویرایشش میکنم
      و سعی میکنم بهترش کنم
      مانا هم همیشه بهم میگه که انشات ضعیفه خندانک
      اما درستش میکنم
      البته خیلی سعی کردم رمانو با پرحرفی های آلبا کشش بدم یعنی آلبا خودش یه دختر فوق العاده ریز بین و خیالاتیه اما ویرایش اساسی نیاز داره
      و کل رمان میدونی دقیقا عین چیه
      عین همون لامپی که خودشو بخاطر فرش دار زده خندانک
      حتما بزرگیتو به بابا میرسونم آقای برادر خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      مهرداد مانا
      شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۰ ۰۷:۴۸
      درسته .. زنانی که شعر شدند واقعا اندکند
      و گلاله ی من البته برای مانا زیباترین موجود آفرینشه . خندانک
      شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۰ ۱۲:۱۴
      وی بسیار نا محسوس از گلاله دلبری مینمود خندانک
      ارسال پاسخ
      سحر غزانی
      سحر غزانی
      شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۰ ۱۲:۲۳
      هر زنی که شعر بشه واقعا زیباست
      و تنها موجوداتی ان که بهشون میشه با دلیل و منطق حسودی کرد خندانک خندانک
      درست مثل گلاله خندانک
      ارسال پاسخ
      باقر رمزی ( باصر )
      شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۰ ۱۲:۱۳
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      درود
      سحر غزانی
      سحر غزانی
      شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۰ ۱۲:۲۶
      درود متقابل خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      فاطمه سلطانی
      شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۰ ۱۳:۰۰
      درود بر سحر عزیز
      متن زیبایی بود با آرزوی موفقیت های بیشتر و چشمگیرتر...پاینده باشی دخمل با احساس🌹🌹🌹
      سحر غزانی
      سحر غزانی
      شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۰ ۱۳:۴۸
      سلام عزیز دلم خندانک

      ممنونم از اینکه خوندید خندانک

      روزگارتون پر از شادی خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      بهنود کیمیائی
      شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۰ ۱۵:۴۷
      هزاران
      درود
      برشما



      خندانک
      سحر غزانی
      سحر غزانی
      يکشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۰ ۰۸:۳۹
      سلام سپاس از حضورتون خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      پریسا کلهر
      شنبه ۵ تير ۱۴۰۰ ۲۰:۲۴
      سلام و درود دیگری
      به دوست خوب و خوش ذوقم سحر جان
      از ابتدا باید بگم که من در مقامی نیستم که بخوام کارهارو نقد کنم
      و به نظرات و نقد دوستان دیگه هم کمال احترام را دارم
      اما این کار سحر جان بسیار زیبا هست
      و شاید از نظر دوستان دیگر (که به نظر آنها کاملا احترام میگذارم )در نقش آفرینی خوب کافه و به قلم در آوردن محیط پیرامون کوتاهی شده باشد
      اما از نظر من حس و مفهومی که سحر بانو سعی در القای آن به مخاطب و خواننده دارد بشدت جذاب هست و گره کوری با احساسات فرد خواننده دارد
      و مخاطب در حین خواندن از قوه تخیلات خود هم بهره میگیرد و به ناگه خود رو در کافه میبیند اگر چه سحر جان جزئیات کافه را بیان نکردند اما اگر خواننده این حس را تجربه کرده باشد قطعا گنگ بودن محیط پیرامون مشکلی در فهم موضوع جذاب ایجاد نمیکند
      کافی بود بانوی باشد
      در زندگی حقیقی یا بانویی زاده خیالات دوستان
      که شعر شده باشد
      نمیدانم توانستم به خوبی نظرات خودم را بدهم و باید تاکید که من به هیچ وجه قصد نقد نداشتم و به نظرات دوستان کمال احترام را میگذارم
      فقط احساس عمیقی که بعد از خواندن مطلب در من ایجاد شد را ذکر کردم
      که بعد از هفته ها مرا به خوانش مجدد و نظر دهی مجدد راجب
      این صفحه درخشان از رمان من دیوانه نبودم سحر جان واداشت
      آرزوی موفقیت و سلامتی برای شما دوست خوب بانو سحر غزانی🌹🌹🌹🌹🌹

      و عجیب بانوهایی که شعر شده اند قابل ستایش هستند🌹

      سحر غزانی
      سحر غزانی
      يکشنبه ۶ تير ۱۴۰۰ ۱۷:۰۲
      سلام پریسا جانم
      ممنونم که مهربابانه برام نوشتی عزیز دلم
      خیلی خوشحالم که خوشتون اومد
      و واقعا خیلی خیلی زیاد .حسادت برانگیزن زن هایی که شعر شدند
      واقعا هم زیبا هستند
      بازهم از شما ممنونم جانم خوشحالم کردید با نظرتون عزیزم خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1