اکبر رشنو
اکبر رشنو، شاعر، دبیر آموزش و پروش، کارشناس و مدرس زبان و ادبیات فارسی، منتقد و نظریه پرداز ادبی در روز پنجشنبه ۷ مرداد ماه ۱۳۳۳ خورشیدی در شهر خرمآباد دیده به جهان گشود.
دوران تحصیلات ابتدایی را در پلدختر گذراند و برای حرفهی معلمی در دانشسرای بروجرد تحصیلات خود را طی کرد.
از اکبر رشنو تاکنون کتابهای زیر چاپ و منتشر شده است:
۱- ماه بر چکاد (مجموعه شعر)
۲- بیجادهی جنون (مجموعه شعر)
۳ - زیر خاکستر (مجموعه شعر)
۴- بی مانیفست (بیست و سه مقالهی ادبی بر محور شعر سپید و خاستگاه و لوازم آن به نثری موزون)
همچنین از ایشان حدود پنجاه مقاله و نقد و نظر ادبی منتشر شده است.
مجموعه شعر "ماه بر چکاد" منتخب دو سالانهی شعر سال ۱۳۹۳ استان لرستان گردیده است.
در ۱۲ اردیبهشت ماه ۱۳۹۸ خورشیدی با حضور جمعی از هنرمندان و دوستداران فرهنگ و ادب لرستان با همکاری بسیج هنرمندان، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی لرستان و کانون ادب خرمآباو، در آستانه هفته معلم، مقام شامخ ادبی استاد اکبر رشنو مورد تجلیل قرار گرفت.
در این مراسم، کامین عالیپور، عزیز نادری و عزتالله چنگایی از اساتید فرهنگ و ادب فارسی در استان لرستان به وصف ویژگیهای شخصیتی و مقام علمی استاد اکبر رشنو پرداختند.
قالب شعری منتخب اکبر رشنو، سپید است. نوع سرایش و نگارش و نثر رشنو به گواه بسیاری از صاحبنظران این عرصه کاملا مشخص است و امضا ادبی محسوب میشود.
رشنو میگوید: "شعر سپید و عموما هر قالب شعری دردمندی انسانها را بیان میکند، شعر لزوما باید داستان زندگی انسان باشد و دردمندی، ناملایمات، خوشیها و غمها را مطرح کند، شعر یک رسالت بزرگ را برعهده دارد و آن هم عدالتخواهی و آرمانگراییست است".
▪︎نمونه اشعار:
(۱)
چشمت!
تندر نگاه
میگشودم آغوششششششششششششششششش
ِشوق
شرار
به بزم باران بودِگی موهوم
در تیر.
(۲)
چگونه
مرثیه نباشم
بر خسته و خونین خاطرات؟
لاله بود در باد
شخم میخورد
از شماتت و خار و سنگلاخ،
چگونه؟
چشم میتوان غنود
کز هزار معبر سخت صعود
توفان و تاول عنود
دستاورد تو بود؟
چگونه؟
نگاه، رود خوناب
غریق روز نباشد
وقتی حس بوی لجن میداد
بر جسارتم
که پرواز تو بود
چگونه؟
فصل سبز بلوغ
به یغما میرفت
در غبار هزار دروغ،
در بیستون میرفت
عشق را در چنبره هزار گیسوی بلند
چنگ و چکامه بود
بر اینهمه مرثیه،
میرفت در تاب بیشمار رسن روشنی
روز هماغوش رویای تو
بیگمان خواهد بود...
(۳)
صدای پای عطش
در نگاه تو!
در کِش و قوس دوّار
میرفت
در چاه و چوله،
های! گونههای زرد!
خیس خستگی
در تمامت شرمگونی
به رخ روز مینشست
بهار؛ تاوان اینهمه خزان؟!
یخزده بر بلندای نگاه
هرگز!
(۴)
چشم روشنی
در زلالترین ترانههای باران
باز خواهی گشت
بر بوم بهار
در طعم لالههای واژگون
بر زمین زمخت و چشمان یخ
گل خواهی کرد…
در عمیق نمناکی نگاه نرگسان،
تا هزاران جرثومه غلط
هر چه بیشتر به قعر برود
قرن مضطرب را
میرهانی
از تردید بودن
و
عشق
مدار روشن چشمان لحظه خواهد شد
به هر افق…
(۵)
رنگین کمان
وقتی
به چشمانت،
پیله میکنم؛
پروانه میشوم
برای رسیدن
به هزار رنگارنگی بودن
” بال “
در توامان آب و آتش میزنم…
(۶)
تمثیل
من
جنوبیترین حادثه
از آن چاله
به این چاه
افتاده
در پیچهای پوچ
و
پوشالِ هایهای بودن.
(۷)
شاخهای اردیبهشت
معلوم هست
این هوای یخ
با تو!
چه میکرد؟
باران بودی
می شد تگرگ بر سرت
و
در وسعتی دیگر
برف میشدی
این روشنی جاری تو بود
که کدورت زمین، پاک میکرد
گل
بر سر بود و نبود
شاخه ی شکوفان میزد
و
اصلا
تو
بهار بودی
با بیشمار اردیبهشت در بغل.
(۸)
تابلو
تو
با لبخندت
نامعادلهی زمین را
درهم میشکنی
در اوج سگک غم
تو رهاترینی
چقدر مونالیزا در تو جاریست.
(۹)
روزن نفس
بیشتر از فصل
عمیقی از نفس
بهاری زودرس
از چکامهی چشمانت
سهمم بسست
از این همه طوفان شیدایی
که در تو هست
در غزل خوانیم به شرح نفس
زبدهی عشقست
برای شوریده ساحل سرگردان مست
در اشتیاق
تا تلاطمها موج بر انگیزند
در مردابهای سکوت سرد
که روزن بر نیلوفران مشتاق میبست
سر بکشند
به مدام نفس
که خط ارغوان به لبان خشک و خسته
به صورت فردا میزد
تا دامان آرزو
از موج موج نو گلان پر کند
بیهیچ زنجیرهی قحط و قفس.
(۱۰)
تم طلوع
تو
تبسّم طلوعی
در بی قاب صبح
گیسو افشان روشنی
بر همه چیز.
(۱۱)
آرایش مشرق
افق میشمارم
دمادم
چون مشرقی از
شهر چشمان خورشیدت
مرا
به طلوعی هرباره میخواند
بی که
از مسافت و بلای بعد
جان شیفته
صبحت را
به چشمان و مردمک اشک ننشاند.
♡با آرزوی سلامتی و طول عمر با عزت استاد اکبر رشنو♡
گردآوری و نگارش:
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
منابع نت