سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 11 آذر 1403
  • شهادت ميرزا كوچك خان جنگلي، 1300 هـ ش
1 جمادى الثانية 1446
    Sunday 1 Dec 2024
    • روز جهاني مبارزه با ايدز
    مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

    يکشنبه ۱۱ آذر

    پست های وبلاگ

    شعرناب
    تقوا
    ارسال شده توسط

    سعید صادقی (بینا)

    در تاریخ : پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۹ ۰۵:۳۱
    موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۸۴۰ | نظرات : ۸

    بسم الله الرحمن الرحیم
    لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم
     
    سالها دل طلب جام جم از ما میکرد
    آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد
     
    گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است
    طلب از گمشدگان لب دریا میکرد
     
    جام جم یا همان جام جهان نما آن گوی بلورینی ست که گذشته بین و آینده بین است. در واقع پس پرده ها را نمایان میسازد. حضرت حافظ به زیبایی جایگاه آن جام جهان نما که چون مرواریدِ در صدفی ست خارج از زمان و مکان را در قلب خود هر انسانی میبیند. و با ابیاتی چند یاد آور میشود حدیث شریف " من عرف نفسه فقد عرف ربه" 
     
    ربوبیت خداوند همچون مالکین در اموال و یا پدران نسبت به فرزندان که نیست، بلکه دقیقا همانند ربوبیت نفس است نسبت به قوای خود. از آن جهت که نفس شکل دهنده قوا و عامل پایداری و نگه دارنده آنها و سبب رساندن آنها به کمالات اولیه و ثانویه آنهاست، خداوند نیز افاضه دهنده ی وجود بر جهانیان و نگه دارنده، و موجب پایداری آنها و سببِ رساندن آنها به کمالات اولیه و ثانویه است. 
     
    و اما قلبی که مسیر را به سوی کمال پیمود در واقع مهاجری از نفس به سمت رب العالمین است. آن گوهر اصلی انسان که لایق نگه داری و سبب قرب میشود فطرت پاک آدمی ست. تقوا یعنی خودت را برای خدا نگه دار و این گوهر را به کسی غیر از او مفروش. که خوب در این معناست ان اکرمکم عند الله اتقاکم. کلید مهاجرت و پرواز به سوی الله خود نگه داری برای خداوند است.
     
    و من الله توفیق

    ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
    این پست با شماره ۱۰۷۳۷ در تاریخ پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۹ ۰۵:۳۱ در سایت شعر ناب ثبت گردید

    نقدها و نظرات
    منیژه قشقایی
    پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۹ ۰۸:۵۵
    درود برشما و مطلب ارزنده اتان ۔

    الهی ریسمان معنوی و اتحادبا الوهیت درونمان
    هماره بربالهای تعالی استوار باشد.
    سعید صادقی (بینا)
    سعید صادقی (بینا)
    پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۹ ۱۹:۵۶
    زنده باشید سرکار خانم قشقایی
    الهی آمین خندانک
    ارسال پاسخ
    آذر مهتدی
    پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۹ ۱۴:۲۰
    درود بر شما جناب بیدل
    بسیار ارزنده بود جای سپاس بیکران دارد.
    خدا را شاکرم که به ریسمان الهی چنگ زده ایم باشد که رستگار شویم و به لیاقت استواری در محکمتر گرفتن حبل المتین برسیم.
    سعید صادقی (بینا)
    سعید صادقی (بینا)
    پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۹ ۱۹:۵۶
    درود برشما
    امیدوارم که این مهم انجام شده باشد
    پاینده باشید خندانک
    ارسال پاسخ
    طوبی آهنگران
    پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۹ ۲۰:۱۲
    سلام جناب صادقی
    از شما ممنوم از متن ارزنده تان
    سعید صادقی (بینا)
    سعید صادقی (بینا)
    پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۹ ۲۱:۲۲
    زنده باشید و برقرار
    خانم آهنگران
    گرامی خندانک
    ارسال پاسخ
    قربانعلی فتحی  (تختی)
    پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۹ ۲۱:۴۵
    درود برشما جنا ب صادقی عزیز
    عالی بود وزیبا
    خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    سعید صادقی (بینا)
    سعید صادقی (بینا)
    جمعه ۲۸ آذر ۱۳۹۹ ۰۴:۰۶
    درود فراوان
    جنای تختی بزرگوار
    مرحبا بکم خندانک
    ارسال پاسخ
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    میر حسین سعیدی

    نای خاموش لبانت این دلم را تازه کرد ااا عاشق بی ادعا را صاحب آوازه کرد
    شاهزاده خانوم

    یک وجب از پنجره پرواز کن ااا گوش مرا معرکه ی راز کن
    نادر امینی (امین)

    توبودی دردل شب ناله کردی این دل وامانده را بیچاره کردی اااا به کنج خلوتی رفتی وباغم خانه کردی ااا ندیدی عاشقت درمانده شد از آه شبگیر وتولیکن اااا به شب را تا سحر بردر غمخانه ات داغ دلم را تازه کردی ااا دردلم دلشوره افتاد لیلی ام از بس فغان کرد جان بداددر گوشه میخانه من اااا هاتف آمد دادم ندا غمگین مباش می خور که لیلی عاقبت دیوانه کردی اا عقل در ره پیرطریقت پای لنگان است اااا لیلی ومجنون را تا ابد برسر جام قدح بشکسته ای درمانده کردی ااا عاقبت عشق وخرد درمرز مجنون با رخ لیلی بهم پیون خورند اااا آنگه که مجنون چون اسیر گیسوی لیلی شد و آن خانگه ویرانه کردی
    شهرام بذلی

    در دل تنگ ما بسی روزنه ی خیال نیست اااا شوق تو دارد این دلم عشق که وصف حال نیست
    افسانه نجفی

    ت ااا میان من و تو ااا همیشه ما ااا می لنگید

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    1