شعرناب

تقوا

بسم الله الرحمن الرحیم
لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم
سالها دل طلب جام جم از ما میکرد
آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد
گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است
طلب از گمشدگان لب دریا میکرد
جام جم یا همان جام جهان نما آن گوی بلورینی ست که گذشته بین و آینده بین است. در واقع پس پرده ها را نمایان میسازد. حضرت حافظ به زیبایی جایگاه آن جام جهان نما که چون مرواریدِ در صدفی ست خارج از زمان و مکان را در قلب خود هر انسانی میبیند. و با ابیاتی چند یاد آور میشود حدیث شریف " من عرف نفسه فقد عرف ربه"
ربوبیت خداوند همچون مالکین در اموال و یا پدران نسبت به فرزندان که نیست، بلکه دقیقا همانند ربوبیت نفس است نسبت به قوای خود. از آن جهت که نفس شکل دهنده قوا و عامل پایداری و نگه دارنده آنها و سبب رساندن آنها به کمالات اولیه و ثانویه آنهاست، خداوند نیز افاضه دهنده ی وجود بر جهانیان و نگه دارنده، و موجب پایداری آنها و سببِ رساندن آنها به کمالات اولیه و ثانویه است.
و اما قلبی که مسیر را به سوی کمال پیمود در واقع مهاجری از نفس به سمت رب العالمین است. آن گوهر اصلی انسان که لایق نگه داری و سبب قرب میشود فطرت پاک آدمی ست. تقوا یعنی خودت را برای خدا نگه دار و این گوهر را به کسی غیر از او مفروش. که خوب در این معناست ان اکرمکم عند الله اتقاکم. کلید مهاجرت و پرواز به سوی الله خود نگه داری برای خداوند است.
و من الله توفیق


0