سه شنبه ۱۲ فروردين
اشعار دفتر شعرِ احساس قلم! شاعر سمیرا شریفی (آسمان)
|
|
یه وقتهایی یه جاهایی دلت هوامو داره
بهت قول میدم اون وقت دیگه فایده نداره
|
|
|
|
|
تنها یک کلام کافیست:
متأسفم برایت...
|
|
|
|
|
تو همان عشق را
همراه باش...
|
|
|
|
|
ببينيد و باور نكنيد ناله هاي عادت را...
|
|
|
|
|
خيلي وقت است...
چشمهايت را بسته اي
|
|
|
|
|
بیچاره حـــــــــــــــــــــــــــــرفها...
|
|
|
|
|
بخوان گذر واژه قلبم را...
|
|
|
|
|
میدونم بازم یه روزی
می شکنه قلبت می سوزی
|
|
|
|
|
به نام او كه روشني بخش جان است
هيس! يارم خسته است...
|
|
|
|
|
همیشه یه جایی واسه تنهاییت بزار، مبادا تنهاییت تنهای تنها بشه
|
|
|
|
|
به نام او که روشنی بخش جان است
حالم خوب است
در حد عالی
اینجا هوا صد درجه بالای قاطی است
|
|
|
|
|
به نام او كه روشني بخش جان است
هارموني خوبي دارد
نبض فريادهايت
|
|
|
|
|
به نام او كه روشني بخش جان است
مي خندم به ياد تو كه مرا مي گرياند
مي گريم به ياد من كه تو
|
|
|
|
|
به نام او كه روشني بخش جان است
پرواز مي كند انديشه
با بالهاي خيال
سقوط آزاد مي كند نياز
|
|
|
|
|
به نام او که روشنی بخش جان است آرزوهایم را... باد به گوش سرنوشت رساند به دار آویخت...
|
|
|
|
|
به نام او كه روشني بخش جان است
اينجا شهر مُــردگان است... از ياد رفته است يكدلي
|
|
|
|
|
به نام او که روشنی بخش جان است می بندم... دروازهی دل را بر صیادان کمین کرده عشق .
|
|
|
|
|
به نام او که روشنی بخش جان است از تو گذر خواهم کرد ای هوسِ نقاب زدهی عشق دست دلت را رو
|
|
|
|
|
به نام او که روشنی بخش جان است صعود می کند "عشق" از قله های احساس می شکند "ک
|
|
|
|
|
به نام او که روشنی بخش جان است
می گذرد...
قطار اندیشه
ا
|
|
|
|
|
به نام او که روشنی بخش جان است بازیافت می شود... اندیشه های ویران شده خیال دست پرورده
|
|
|
|
|
به نام او که روشنی بخش جان است بردار نقاب عشق را که بوی تعفن هوس چشم دنیا را کور کرده
|
|
|
|
|
به نام او كه روشني بخش جان است بیرحمی از سر و کول زمانه بالا می رود آبستن است "سکوت"
|
|
|
|
|
به نام او که روشنی بخش جان است آوازه ات گوش دنیا را کر کرد وقتی که پرچم تسلیم فرود آور
|
|
|
|
|
به نام او که روشنی بخش جان است
گاه... خیال "نقاش" می شود عقل "قاضی" احساس هم
|
|
|
|
|
به نام او که روشنی بخش جان است
گاه... دل "دریا" می شود و عشق "ماهی" عقل هم صیاد
|
|
|
|
|
به نام او که روشنی بخش جان است
باورش باد بود سرشتش خاک آتش شد وجودش طعنه بر آب ز
|
|
|
|
|
به نام او که روشنی بخش جان است
خنده هایت می گرید و
گری
|
|
|
|
|
به نام او که روشنی بخش جان است باد یاد تو را با خود برد باران جای پای تو را شست گلوله ه
|
|
|
|
|
به نام او که روشنی بخش جان است گاه... سکوت فریاد را بیدار می کند و پر از سکوت می شود فر
|
|
|
مجموع ۸۲ پست فعال در ۲ صفحه |