شنبه ۱ دی
اشعار دفتر شعرِ دستم را بگیر! شاعر لیلا طیبی (رها)
|
|
آیا به انقراض یوزهای ایرانی،
--اندیشیدهای؟!.
به انقراضِ انسانیت
چطور؟!
لیلا_طیبی (صحرا)
|
|
|
|
|
کودکی که،
در درونم رشد میکند
دستهایت را
بهانه دارد!
لیلا_طیبی (صحرا)
|
|
|
|
|
کابوسهایم را،
رویا کن!
از آمدنت؛
همه چیز بر میآید.
لیلا_طیبی (صحرا)
|
|
|
|
|
خانه،
بدونِ تو،
هنوز نفس میکشد،
اما،
محتضریست، رو به مرگ!
لیلا_طیبی (صحرا)
|
|
|
|
|
دستم را بگیر.
بگذار؛
کودک شعرهایم
پا بگیرد!
لیلا_طیبی (صحرا)
|
|
|
|
|
تو هم برو.
اگر بمانی؛
دیگر آرزویی برایم نمیماند!
لیلا_طیبی (صحرا)
|
|
|
|
|
(۱)
در اندرونم،
هزار پرندهی آزاد
لانه دارد!
دریغ!
با بال و پرِ زخمی چهکنم؟
|
|
|
|
|
زیر نور ماه،
پلاک خانهی تو،
--چهاردهست!
لیلا_طیبی (صحرا)
|
|
|
|
|
در محاصرهی تنهائیام!
...
فالِ فنجانِ قهوهام را
ب
|
|
|
|
|
ذهنم،
یوزپلنگی تیز پاست
آه!
بیهوده بود، دویدنهایم...
آییی
--غزال وحشی،
کدام کنام آر
|
|
|