صفحه رسمی شاعر حدیث ابراهیمی (سوگند)
|
 حدیث ابراهیمی (سوگند) |
تاریخ تولد: | دوشنبه ۱۷ مرداد ۱۳۶۷ |
برج تولد: |  |
گروه: | افراغ اندیشه |
جنسیت: | زن |
تاریخ عضویت: | يکشنبه ۵ فروردين ۱۳۹۷ | شغل: | کارشناسی مهندسی تکنولوژی اویونیک هواپیما |
محل سکونت: | تهران |
علاقه مندی ها: | طراحی، خطاطی و گرافیک |
امتیاز : | ۳۳۸۰ |
| تا کنون 345 کاربر 1466 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند. |
|
|
|
اشعار ارسال شده
|
|
|
خنده نام دگر خورشید است، لحظه لبخندت ... ...
|
|
ثبت شده با شماره ۸۵۷۰۴ در تاریخ شنبه ۳ خرداد ۱۳۹۹ ۱۵:۳۵
نظرات: ۲۵
|
|
|
سحر بود و غزل بود و من و بی خوابی ... ...
|
|
ثبت شده با شماره ۸۵۴۸۰ در تاریخ دوشنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۲:۴۷
نظرات: ۱۰
|
|
|
فلبداهه ای در سحرگاه، که کارش به غزل کشید... ...
|
|
ثبت شده با شماره ۸۵۰۵۹ در تاریخ پنجشنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۲۲:۱۵
نظرات: ۱۱
|
|
|
آفتاب آمده بالا که نگاهت بکند ... ...
|
|
ثبت شده با شماره ۸۴۴۴۲ در تاریخ چهارشنبه ۳ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۴:۳۶
نظرات: ۱۴
|
|
|
غزل خموش نشسته است نظاره میکندت
به واژه های خیالش، اشاره میکندت ...
|
|
ثبت شده با شماره ۸۴۰۸۶ در تاریخ دوشنبه ۲۵ فروردين ۱۳۹۹ ۲۲:۲۱
نظرات: ۱۴
| مجموع ۶۸ پست فعال در ۱۴ صفحه |
مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر حدیث ابراهیمی (سوگند)
|
|
|
![]()
روز مهندس را تبریک میگویم
حتی به خودم
که لا به لای جزوات
در صفحاتی که
رنگ و بوی چشمانت را گواهی میدهد
با فرمول و معادله شروع میکنم
و هنوز به میانه نرسیده
استعا
|
|
يکشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۷ ۱۹:۳۵
نظرات: ۰
|
|
|
![]()
یادم می‌آید یک سال تمام، پا روی زمین کوبیدم که من بلبل می‌خواهم از من اصرار از پدرم انکار که باید خودت بزرگش کنی‌ها...
گفتم باشه.
گفت مسئولیت دارد باید قبول کنی&zw
|
|
جمعه ۲۷ مهر ۱۳۹۷ ۰۳:۲۹
نظرات: ۳
|
|
|
![]()
روباه گفت : سلام
شازده کوچولو سر برگرداند و کسی را ندید ولی مودبانه جواب سلام داد.
صدا گفت : من اینجا هستم زیر درخت سیب...
شازده کوچولو پرسید : تو که هستی؟ چه خوشگلی!...
روباه گفت
|
|
يکشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۷ ۰۲:۳۴
نظرات: ۵
|
|
|
![]()
اگر
رفتيد وسط زندگي كسي كه پيش از رسيدن شما زير آوار يك رابطه مانده بود
و نفس هاي آخرش را مي كشيد
اگر فهميديد
و باز هم خواستيد كه بمانيد
كه بهش قول
|
|
يکشنبه ۲ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۰۲:۲۶
نظرات: ۱۰
|
|
|
![]()
مردی با پدرش در سفر بود که پدرش از دنیا رفت. از چوپانی در آن حوالی پرسید:
«چه کسی بر مرده های شما نماز می خواند؟»
چوپان گفت: «ما شخص خاصی را برای این کار نداریم؛ خودم نماز
|
|
سه شنبه ۲۸ فروردين ۱۳۹۷ ۰۲:۲۲
نظرات: ۱۰
| مجموع ۹ پست فعال در ۲ صفحه |
