سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

انسان راستگو برجسته ترین اثر خداوند است.الكساندر پوپ

چهارشنبه ۱۳ فروردين

صفحه رسمی شاعر زهرامیرزایی (ارنواز)


زهرامیرزایی (ارنواز)

زهرامیرزایی (ارنواز)



ارسال پیام خصوصی
مرا دنبال کنید

تاریخ تولد

:
شنبه ۲۶ خرداد ۱۳۷۵

برج تولد:

جوزا

گروه

:
عمومی

جنسیت

:
بدون اطلاعات

تاریخ عضویت

:
دوشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۶

شغل

:
بدون اطلاعات

محل سکونت

:
Tehran

علاقه مندی ها

:
کانال تلگرام: Arnavaz1397@ ............... .. لینک ویدیو کلیپ اشعارم در آپارات : www.aparat.com/v/dPAfq

امتیاز

:
۱۸۲۷
تا کنون 248 کاربر 1008 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند.


درباره من

:
به نام حضرت عشق - درود بی کران و عرض ادب به شاعران و اساتید فرهیخته سایت وزین شعر ناب از تمامی بزرگوارانی که به صفحه ی شعرم قدم رنجه می کنند و همچنین از مدیریت محترم و عوامل این سایت تقدیر و تشکر می کنم عشق اصلی من در زندگی اول حضرت دوست (ایزد منان) و بعد خانواده ی عزیزم هستند که در جوار آنها احساس ارامش وعشق دارم و پیشرفت و موفقیت خود در زندگی را مدیون آنها می دانم. تمامی اشعار عاشقانه ی بنده هیچ مخاطب خاصی ندارد و کاملا خیالی می باشد ، تمام اشعار و دلنوشته هایم بصورت جوششی هستند و خوشحالم که در جمع اساتید فاخر وفهیم و با احساسی چون شما هستم و در کنارتان می توانم بیاموزم و پیشرفت کنم. ***************************************** زندگي جيره مختصريست مثل يك فنجان چای و كنارش عشق است مثل يک حبه قند زندگی را با عشق نوش جان بايد كرد… (سهراب سپهری)

لیست دفاتر شعر


۱

ستاره شب


اشعار ارسال شده


دلتنگتم... ...
این شعر را ۲۰ شاعر ۳۲ بار خوانده اند.
ابراهیم هداوند ، فائزه طاهری(ماهور) ، جلال ژاله ، کبری یوسفی ، همایون طهماسبی (شوکران) ، علی حبیبی ، دکتر محمد مهدی بخارائی و ۱۲شاعر دیگر این شعر را خوانده اند.
ثبت شده با شماره ۷۱۱۴۷ در تاریخ دوشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۷ ۰۰:۰۹    نظرات: ۱۸

کاش امشب می آمدی در خوابم... ...
این شعر را ۲۱ شاعر ۴۵ بار خوانده اند.
وحید کاظمی ، ایرج محرم پور ، صحبت پارکی ( صُبی ) ، وحید غلامحسینی ، علی برهانی(دود) ، کبری یوسفی ، علـــــی رفیعـــــــی (امید) و ۱۳شاعر دیگر این شعر را خوانده اند.
ثبت شده با شماره ۷۰۸۶۷ در تاریخ جمعه ۵ بهمن ۱۳۹۷ ۱۵:۳۱    نظرات: ۲۵

تو آسمون ابری دلم ، تو تنها ماهی به خدا دوباره تو تاریکی هام ، میشی واسم یه قرص ماه  ...
این شعر را ۲۲ شاعر ۶۸ بار خوانده اند.
فائزه طاهری(ماهور) ، کبری یوسفی ، زهرا میرزایی (ارنواز) ، علی احمدی (حادثه) ، مهدي شريفي ، همایون طهماسبی (شوکران) ، شقایق خوش طالع و ۱۴شاعر دیگر این شعر را خوانده اند.
ثبت شده با شماره ۷۰۱۶۵ در تاریخ دوشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۷ ۱۵:۱۲    نظرات: ۲۳

میخواهم با عشق تو حصار دلم را رج به رج بچینم... ...
این شعر را ۲۱ شاعر ۷۶ بار خوانده اند.
زهرا میرزایی (ارنواز) ، فاطمه آ خ ، یونسی یونس ، کبری یوسفی ، همایون طهماسبی (شوکران) ، مجید شیاسی مجید ، علی برهانی(دود) و ۱۳شاعر دیگر این شعر را خوانده اند.
ثبت شده با شماره ۷۰۰۲۸ در تاریخ چهارشنبه ۵ دی ۱۳۹۷ ۱۷:۵۶    نظرات: ۴۰

وقتی هوای اطرافم از عطر گل های یاس پر می شود... ...
این شعر را ۱۴ شاعر ۴۱ بار خوانده اند.
کبری یوسفی ، زهرا میرزایی (ارنواز) ، یونسی یونس ، علی برهانی(دود) ، سعید فلاحی ، فائزه طاهری(تنها) ، حمیدنوری(احمد) و ۶شاعر دیگر این شعر را خوانده اند.
ثبت شده با شماره ۶۹۹۰۴ در تاریخ جمعه ۳۰ آذر ۱۳۹۷ ۲۳:۲۱    نظرات: ۲۰

مجموع ۸۰ پست فعال در ۱۶ صفحه

مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر زهرامیرزایی (ارنواز)



 
**************************************************
مادر ،تنها آفرینشی از جنس خداست که بی منت بهت محبت می کند . ..
مادر ،تنها کسی هست که هر کاری بکنی هیچ وقت ازت دلخور نمی ش
دوشنبه ۲۴ تير ۱۳۹۸ ۰۲:۱۲    نظرات: ۲


هوا سرد بود. برف سنگین امانش را  بریده بود،دیگر توان راه رفتن نداشت ،انگار پاهایش یخ زده باشد بیشتر از همه نگران کودکش بود که مثل یک گلوله نخ ، در آغوش مادر مچاله شده بود.یک دفعه از دور چشم
يکشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۷ ۰۵:۳۰    نظرات: ۲

بسم الله الرحمن الرحیم
داستانک (اشک شوق)
امید و مسعود، همسایه بودند . اونا در یک مدرسه با هم درس می خواندند پدر امید رفتگر و پدر مسعود مهندس بود ، یک روز که بچه ها تو حیاط مدرسه دور هم جمع ب
يکشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۷ ۱۹:۵۶    نظرات: ۵


دختره تو پارک روی صندلی نشسته  و سرش توی گوشی بود و به حال خودش اشک می ریخت خانمی مسنی که روبروش نشسته بود بلند شد و کنارش رفت  و با لبخندی مهربانانه که بر لب داشت دستمالی بهش  تع
سه شنبه ۱۱ دی ۱۳۹۷ ۰۶:۰۲    نظرات: ۶

 
داستانک ( کلوچه ها یی با طعم مرگ )
 
در یک دهکده ای پیرمردی بود مغازه کوچک بقالی داشت ، پیرمرد با اینکه تو مغازه اش وسایل زیاد نداشت ولی بخاطر  خوشرویی همیشه مشتری های
چهارشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۷ ۰۲:۱۸    نظرات: ۸
مجموع ۱۴ پست فعال در ۳ صفحه
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
امارفا - آمارگیر رایگان سایت
12