صفحه رسمی شاعر علی مزینانی عسکری
|
 علی مزینانی عسکری |
تاریخ تولد: | جمعه ۱ فروردين ۱۳۴۸ |
برج تولد: |  |
گروه: | افراغ اندیشه |
جنسیت: | مرد |
تاریخ عضویت: | چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۶ | شغل: | بدون اطلاعات |
محل سکونت: | تهران |
علاقه مندی ها: | نویسندگی ، شعر، فیلم،نمایش،فوتبال |
امتیاز : | ۶۰۹۳ |
| تا کنون 513 کاربر 2946 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند. |
درباره من:
زاده ی مزینانم بر پهنای کویر و افتخارمان خراسانی بودن ماست ، می گویند مزن یعنی دانشمند و مزینان زادگاه دانشمندان و اندیشمندان ، شریعتی بزرگترین نمونه ی این ادعاست، حدود نیم قرن ایرانی ام ، سال هاست می نویسم و گاهی چندبیتی شاید شعر باشد می سرایم تخلصم همان مزینانی است اما با یاد دایی و پدر خانم عزیزم ذاکر، شاعر ادیب و متفکر زنده یاد حاج شیخ حبیب اله عسکری مزینانی که به تازگی رخ در نقاب خاک کشید در هنر عسکری می مانم |
|
|
|
اشعار ارسال شده
|
|
|
آی به غربت رفته ی قریب
نام آشنای کوچه ی حبیب
زنجیر تافته بر دستان باد
با من بگو
راز آن ...
|
|
ثبت شده با شماره ۶۳۷۹۰ در تاریخ يکشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۶ ۰۸:۴۸
نظرات: ۱۶
|
|
|
مکن با این دلم بازی که بازنده زِ آغازم
تویی غازیِ ترکتازی منم مقتولِ میرایی ...
|
|
ثبت شده با شماره ۶۳۱۸۸ در تاریخ چهارشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۶ ۱۲:۰۲
نظرات: ۱۸
|
|
|
گاهی وقت ها من و خدایم با هم شوخی می کنیم من می گویم و او می خندد و چون صدای خنده هایش را می شنوم دل ...
|
|
ثبت شده با شماره ۶۲۹۸۶ در تاریخ چهارشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۶ ۰۹:۱۲
نظرات: ۲۳
|
|
|
رفته به باد فنا هیچ ندارم امید
پرده ی پندار من با همه دینداری ام ...
|
|
ثبت شده با شماره ۶۲۹۴۵ در تاریخ دوشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۶ ۱۶:۴۹
نظرات: ۱۵
|
|
|
اسیر بند و سوی حور بردند
ندیده روی او از بند رستم ...
|
|
ثبت شده با شماره ۶۲۷۸۹ در تاریخ سه شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۶ ۲۰:۱۷
نظرات: ۲۵
| مجموع ۱۴۹ پست فعال در ۳۰ صفحه |
مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر علی مزینانی عسکری
|
|
|
![]()
✍️خسته از ناملایمات زندگی چون آواره ها در خیابان قدم می زدم و زیر لب غرلند می کردم و به نامردی های دنیا لعنت می فرستادم که حجله ی عزایی مرا از راه رفتن باز داشت، روی آگهی ترحیم این گ
|
|
چهارشنبه ۱۵ دی ۱۴۰۰ ۰۳:۵۰
نظرات: ۱
|
|
|
![]()
✍️وقتی فهمیدند کرونا شوخی بردار نیست که هم خودشان گرفتند هم با رفتن پیش پدر و مادر پیرشان آنها را تا یک قدمی مرگ کشاندند.
خانم جوان با گریه و التماس مقابل بیمارستان که اغلب مراجعه کنندگان ر
|
|
جمعه ۸ اسفند ۱۳۹۹ ۱۲:۲۳
نظرات: ۱
|
|
|
![]()
✍️اسم هردو نفر ما علی بود اسم پدرها و پدر بزرگانمان هم شبیه به هم. هر دو سال 1364 به جبهه اعزام شدیم و از همان لحظه ی اول مشکلات کارگزینی و حضور و غیاب شروع شد این موضوع با رفتن من به پادگان حمیدیه و
|
|
پنجشنبه ۵ دی ۱۳۹۸ ۰۶:۳۲
نظرات: ۰
