صفحه رسمی شاعر بشیر احمد رحمانی
|
بشیر احمد رحمانی
|
تاریخ تولد: | دوشنبه ۱ فروردين ۱۳۷۳ |
برج تولد: | |
گروه: | عمومی |
جنسیت: | مرد |
تاریخ عضویت: | پنجشنبه ۹ دی ۱۳۹۵ | شغل: | بدون اطلاعات |
محل سکونت: | تهران |
علاقه مندی ها: | بدون اطلاعات |
امتیاز : | ۶۵ |
تا کنون 17 کاربر 43 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند. |
درباره من: دین مسیری بیش نیست. آدمی باید شود انسان فقط |
|
|
|
اشعار ارسال شده
|
|
کوچ باید کرد از این شهر غریب.
رخت باید بست.
دور باید شد.
سو به سمت عشق.
راه باید ر ...
|
|
ثبت شده با شماره ۵۳۰۹۶ در تاریخ چهارشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۵ ۰۲:۱۳
نظرات: ۱۷
|
|
کوچه های وطنم خاکی بود.
رنگ تن پوش تنم بود، تنش. .
حال محکوم به غربت شده هم انگاری.
به دور م ...
|
|
ثبت شده با شماره ۵۳۰۰۴ در تاریخ شنبه ۲۵ دی ۱۳۹۵ ۰۳:۴۳
نظرات: ۱۹
|
|
قفسی کشته تنم !
من پرم از کلمه .
شوق پرواز همان هاست که من در جوشم .
اما تو کلیدی داریی !
که قفل ...
|
|
ثبت شده با شماره ۵۲۸۷۴ در تاریخ يکشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۵ ۰۱:۲۰
نظرات: ۱۱
|
|
پاییز....
فصل پاییز دلم...
تو آغازش کردی
وقتی گفتی که باید برویی.!؟
ماه دوم رفتی.
...
|
|
ثبت شده با شماره ۵۲۶۷۱ در تاریخ شنبه ۱۱ دی ۱۳۹۵ ۱۲:۵۷
نظرات: ۱۲
|
|
دل من سخت به آغوش تو.محتاج شده
به کمانم تب عشق است که آغاز شده!
دل تو لیک کمی ساز جدایی دارد ...
|
|
ثبت شده با شماره ۵۲۶۳۱ در تاریخ پنجشنبه ۹ دی ۱۳۹۵ ۲۰:۲۳
نظرات: ۱۹
مجموع ۱۰ پست فعال در ۲ صفحه |
مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر بشیر احمد رحمانی
|
|
تویه نگاه عاشقش شده بودمو و تمام وجودم بند بند اعضام میخواستنش. درونم جنگید بود شاید بین دلم و منطقم. میگفتم احمقانست تو نمیشناسیش شاید این نقابش باشه. کدوم احمقی این
|
|
يکشنبه ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۶ ۰۴:۱۸
نظرات: ۰
|
|
ساعت حدود ده بود که رسیدیم. نگاهایی گرم و مهربون که حکایت از انتظاری طولانی داشتن! از ماشین که پیاده شدم تمام صورتم خیس شد ماچهای آبداری که از عمق وجود بودن اما کمی آزار دهنده. ت
|
|
دوشنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۶ ۱۱:۱۹
نظرات: ۱