صفحه رسمی شاعر عنایت الله ایرانمنش ( م تکخال )
|
عنایت الله ایرانمنش ( م تکخال )
|
تاریخ تولد: | جمعه ۲۴ مرداد ۱۳۳۱ |
برج تولد: | |
گروه: | افراغ اندیشه |
جنسیت: | مرد |
تاریخ عضویت: | چهارشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۲ | شغل: | خدمات کامپیوتری |
محل سکونت: | کرمان |
علاقه مندی ها: | به سینما ، کتاب ، و خانواده ام . و سفر |
امتیاز : | ۴۹۲۰ |
تا کنون 264 کاربر 976 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند. |
درباره من: بنام او نویسنده نیستم ام . مدعی هم نبودم .گاهی می نویسم برای آرامش و درون ، از زندگیم بخوام بگویم ،راضی ام به رضای او ، شکسته دلی دارم که روزگار برایم رقم زده . اصلا این نظام طبیعته و ما چاره ای جز اطاعت نداریم ! سینه ام زخم خورده آشناست ، سخته اما چاره چیست . می گذرد چه خوب و چه بد ، مثل خاطرات تلخ وشیرین گذشته . تنها دوست
من همین نوشته ها و شعرهایم هست تا بگویم آنچه را که نتوانستم به لب آرم ......... دوست همگی شما کوچکتون ( عنایت ) |
|
|
|
اشعار ارسال شده
|
|
قسمت دنیای ما تنهایی و غربت شده ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۰۸۹۵۷ در تاریخ دوشنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۱ ۲۱:۰۳
نظرات: ۱۶
|
|
عقده ی دل گشودم تا که دردم را بدانی ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۰۸۸۴۹ در تاریخ پنجشنبه ۱۱ فروردين ۱۴۰۱ ۲۱:۴۷
نظرات: ۷
|
|
دراین آشفته بازار جهان حرفی ز ایمان و وفا نیست ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۰۱۵۷۳ در تاریخ دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۰ ۲۳:۲۶
نظرات: ۱۷
|
|
آرزومنـد تـوام تا کـه بگیـرم ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۰۱۲۴۳ در تاریخ جمعه ۱ مرداد ۱۴۰۰ ۲۱:۵۱
نظرات: ۱۸
ثبت شده با شماره ۱۰۱۱۰۷ در تاریخ دوشنبه ۲۸ تير ۱۴۰۰ ۲۲:۲۴
نظرات: ۲۵
مجموع ۱۶۶ پست فعال در ۳۴ صفحه |
مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر عنایت الله ایرانمنش ( م تکخال )
|
|
شب سئوال جواب من و دل آن شب کزایی شبی که فراموشم نمیشه ،شب سئوال جواب من ودل ، شبی که دل می پرسید، ومن عاجز از جوابش ، شبی که من و برآن داشت تا بدنبال جوابی مناسب دست به قل
|
|
چهارشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۲ ۲۳:۴۸
نظرات: ۱
|
|
آیا زندگی تنها زنده بودن است ؟ وبرای بقایش دست به هر ترفندی باید زد ؟ این مفهوم زندگیست ! من شرمنده از این گفتارم، نکته جالب همین جاست . اکثریت چنان با آب وتاب زندگی را تفسیر میکنند
|
|
دوشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۲ ۲۳:۰۳
نظرات: ۸
|
|
(میخوام سرم و بدم به بروسلی ) از مدرسه که اومدم خونه دیدم بابام داره لباسش و در میاره . ناراحت افسرده رفتم جلو بعد از سلام گفتم میشه بمن بگی بابام من کیه ؟ از حرف من چنان آشفته شد که د
|
|
يکشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۲ ۱۱:۳۶
نظرات: ۱۴