سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

چهارشنبه ۵ ارديبهشت

صفحه رسمی شاعر عنایت الله ایرانمنش ( م تکخال )


عنایت الله  ایرانمنش ( م تکخال )

عنایت الله ایرانمنش ( م تکخال )



ارسال پیام خصوصی
مرا دنبال کنید

تاریخ تولد

:
جمعه ۲۴ مرداد ۱۳۳۱

برج تولد:

شیر

گروه

:
افراغ اندیشه

جنسیت

:
مرد

تاریخ عضویت

:
چهارشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۲

شغل

:
خدمات کامپیوتری

محل سکونت

:
کرمان

علاقه مندی ها

:
به سینما ، کتاب ، و خانواده ام . و سفر

امتیاز

:
۴۹۲۰
تا کنون 264 کاربر 976 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند.


درباره من

:
بنام او نویسنده نیستم ام . مدعی هم نبودم .گاهی می نویسم برای آرامش و درون ، از زندگیم بخوام بگویم ،راضی ام به رضای او ، شکسته دلی دارم که روزگار برایم رقم زده . اصلا این نظام طبیعته و ما چاره ای جز اطاعت نداریم ! سینه ام زخم خورده آشناست ، سخته اما چاره چیست . می گذرد چه خوب و چه بد ، مثل خاطرات تلخ وشیرین گذشته . تنها دوست من همین نوشته ها و شعرهایم هست تا بگویم آنچه را که نتوانستم به لب آرم ......... دوست همگی شما کوچکتون ( عنایت )

اشعار ارسال شده


سلام نه نویسنده ام نه شاعر مدعی هم نیستم سینه ام زخم خورده آشناست شاید این سروده هم دل آمده وهمی ...
این شعر را ۳۵ شاعر ۶۱ بار خوانده اند.
عباسعلی استکی(چشمه) ، عنایت ، سید حاج فکری احمدی زاده (ملحق) ، معصومه عرفانی (عرفان ) ، مصطفی یگانه ، فاطمه جهانباز نژاد ، مینا فیروز و ۲۷شاعر دیگر این شعر را خوانده اند.
ثبت شده با شماره ۲۱۹۰۰ در تاریخ چهارشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۲ ۲۳:۵۸    نظرات: ۸۹

مجموع ۱۶۶ پست فعال در ۳۴ صفحه

مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر عنایت الله ایرانمنش ( م تکخال )



شب سئوال جواب من و دل
آن شب کزایی شبی که فراموشم نمیشه ،شب سئوال جواب من ودل ، 
شبی که دل می پرسید، ومن عاجز از جوابش ، شبی که من و برآن
داشت تا بدنبال جوابی مناسب دست به قل
چهارشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۲ ۲۳:۴۸    نظرات: ۱


آیا زندگی تنها زنده بودن است ؟ وبرای بقایش دست به هر ترفندی باید زد ؟ این مفهوم
زندگیست ! من شرمنده از این گفتارم، نکته جالب همین جاست . اکثریت چنان با آب وتاب زندگی
را تفسیر میکنند
دوشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۲ ۲۳:۰۳    نظرات: ۸


(میخوام سرم و بدم به بروسلی )
از مدرسه که اومدم خونه دیدم بابام داره لباسش و در میاره . ناراحت افسرده رفتم جلو بعد از سلام گفتم میشه بمن بگی بابام
من کیه ؟ از حرف من چنان آشفته شد که د
يکشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۲ ۱۱:۳۶    نظرات: ۱۴
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
1