صفحه رسمی شاعر ژیلاراسخ
|
ژیلاراسخ
|
تاریخ تولد: | - |
برج تولد: | بدون اطلاعات |
گروه: | افراغ اندیشه |
جنسیت: | بدون اطلاعات |
تاریخ عضویت: | سه شنبه ۱۳ مهر ۱۳۸۹ | شغل: | ------------- |
محل سکونت: | بلژیک |
علاقه مندی ها: | شعر وداستاننویسی |
امتیاز : | ۳۳۸ |
تا کنون 133 کاربر 310 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند. |
|
|
|
اشعار ارسال شده
|
|
` تو چه کردی که خدا هم....... دل بیمار مرا باز ندید ` ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۸۶۵۴ در تاریخ پنجشنبه ۴ مهر ۱۳۹۲ ۲۲:۲۹
نظرات: ۶۶
|
|
بهار قصّه ی تو بود و پائیز شعرمن..... شعری که درتو ردیف شد و درمن، قافیه ب ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۶۳۷۳ در تاریخ يکشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۲ ۰۲:۳۰
نظرات: ۲۷
|
|
تو ابر باران زائی ، یا من ،کویری تشنه.... ببار،درچشمانی که روزی آسمانت بود! ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۵۹۶۶ در تاریخ جمعه ۴ مرداد ۱۳۹۲ ۱۹:۰۰
نظرات: ۲۷
|
|
نــــزن سـازی که آهنگش غـــم ماست الفبــــایش، نتــی از مـــاتـــــم ماست
بخـــو ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۵۶۹۷ در تاریخ دوشنبه ۳۱ تير ۱۳۹۲ ۰۱:۰۷
نظرات: ۱۵
|
|
روز، گرفتارشب ومن...... در بند دل ، دلی که دلداریش ندادی تا دلگرم شود..... ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۵۵۸۰ در تاریخ شنبه ۲۹ تير ۱۳۹۲ ۰۳:۳۳
نظرات: ۲۴
مجموع ۲۶۸ پست فعال در ۵۴ صفحه |
مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر ژیلاراسخ
|
|
النگو همانطورکه داشت دانه های انار را دون می کردو درکاسه ی بلور قدیمی می ریخت نگاهم روی دستاش ثابت موند دستهایی پراز چین وچروک با خطوطی که هرکدوم بیانگر زحمت های
|
|
پنجشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۱ ۲۳:۵۶
نظرات: ۴
|
|
نیستخاطره ایی که می خوام بگم سال اول دبیرستان بودم مخصوصا هوای کلاس ما از نفس ۳۰ تا دختر شیطون وبلا دیگه کلاس ما سه ردیف ده تایی بود ومنم لژنشین کلاس !
|
|
جمعه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۰ ۱۸:۵۷
نظرات: ۱۴
|
|
تو برو کفن بخر ! خاطره این بار از سفرم به خانه خدا ست که تاکنون دوبار سعادت زیارت خانه خدا را داشته ام در سفر دومم به کشور سعودی در شهر مکه ب
|
|
پنجشنبه ۱ ارديبهشت ۱۳۹۰ ۱۷:۵۸
نظرات: ۱۰
|
|
\"دبی\" برف میومد؟! یادم هست که\" دبی\"رفتن تازه رواج یافته بود من بهمراه همسر ودوپسرم که بسیار کوچک بودند یکی پنج سال ونیم ودیگری ۸ ماهه بودن
|
|
دوشنبه ۲۹ فروردين ۱۳۹۰ ۱۹:۴۰
نظرات: ۸
|
|
بارسلونا وسیل چند سال پیش فامیل برای دیدار ما آمدند وقرار شد به سفر برویم ماهم که از بی آفتابی به تنگ آمده بودیم از خدا خواسته وبار سفر را بستی
|
|
دوشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۸۹ ۰۸:۵۲
نظرات: ۹
مجموع ۶ پست فعال در ۲ صفحه |