سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

دوشنبه ۳ دی

صفحه رسمی شاعر جلال پراذران


جلال پراذران

جلال پراذران



ارسال پیام خصوصی
مرا دنبال کنید

تاریخ تولد

:
جمعه ۲ دی ۱۳۴۵

برج تولد:

برج جدی

گروه

:
شاعران سپید

جنسیت

:
مرد

تاریخ عضویت

:
سه شنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۹

شغل

:
ویراستار

محل سکونت

:
کرج

علاقه مندی ها

:
ادبیات،موسیقی بی کلام،هنرهای انتزاعی

امتیاز

:
۸
تا کنون 15 کاربر 27 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند.


درباره من

:
سرشار از همیشه ای هستم که مرگ در پشت درختانش زندگی می کند...

اشعار ارسال شده


اى كه به ياد روی تو در پشت هر آهى جان مى درم مانند بغضى در گلوگاهى در كوچه هاى ساكت وهم غليظ من ...
ثبت شده با شماره ۹۷۴۳۱ در تاریخ چهارشنبه ۱۸ فروردين ۱۴۰۰ ۰۴:۱۴    نظرات: ۸

تلخ ترين لبخندهايى كه در ذهن ميدانهاى مين ، هر سرزمينى را مى آزارد . براى آرشين ______________ ...
ثبت شده با شماره ۹۶۱۹۰ در تاریخ دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۹ ۱۷:۱۷    نظرات: ۶

چقدر در حالاحالاهای نبودنت امروزگار من پر از فرداهایی ست که هنوز نرسیده اند و من همیشه بوس ...
ثبت شده با شماره ۹۵۴۵۱ در تاریخ دوشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۹ ۲۰:۵۹    نظرات: ۶
تقاص شعری از جلال پراذران از دفتر روزی که می آیی نوع شعر سپید

دلم برایش می سوزد وقتی من مردم پدرم هنوز زنده بود نمی دانم تقاص چه را باید پس می داد که زن ...
ثبت شده با شماره ۹۴۹۹۷ در تاریخ چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۹ ۱۶:۱۸    نظرات: ۴

دارم به این نتیجه می رسم بی شک که این جهان چقدر کم به چشم می آید ؛ وقتی که من  ...
ثبت شده با شماره ۹۴۸۶۴ در تاریخ شنبه ۴ بهمن ۱۳۹۹ ۲۲:۳۵    نظرات: ۵

مجموع ۲۳ پست فعال در ۵ صفحه

مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر جلال پراذران


براي نان چه قيمتي را مي پردازد كسي كه فكر مي كند براي زنده ماندن هر بهايي را بايد پرداخت كند ؟ و تازه به تعريفهاي بديعي از چگونه ماندن براي چرا ماندن دست مي يابد !
اين ، حكايت انساني است كه بوي ت
يکشنبه ۷ دی ۱۳۹۹ ۱۳:۵۴    نظرات: ۰

در تمام لحظه هايي كه جهان را مي شنوم ، سكوتي معصوم از لابلاي هياهوي مكرر اين روزها به گوشم مي رسد . نمي دانم شايد حرف از رسيدن فصل تازه اي ست كه در آن پنجره ها رو به سمت اشراق باز مي شوند وتمام آسمان
پنجشنبه ۴ دی ۱۳۹۹ ۰۶:۰۷    نظرات: ۳

مگذار دست تاريكي گريبان نگاهت را بفشارد و مشت مشت خاموشي بريزد در حلقوم آوازهاي روشنت .
واژه هايت را بردار و ببر روي ستيغ صبوري و در حضور حضرت خورشيد توي صورت باد بپاش و بگذار اشكهاي نفرت - كه از
دوشنبه ۱ دی ۱۳۹۹ ۱۵:۲۶    نظرات: ۶
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
2