سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

جمعه ۲ آذر

صفحه رسمی شاعر محمود فتحی چقاده


محمود فتحی چقاده

محمود فتحی چقاده



ارسال پیام خصوصی
مرا دنبال کنید

تاریخ تولد

:
پنجشنبه ۲۰ مهر ۱۳۲۳

برج تولد:

برج میزان

گروه

:
افراغ اندیشه

جنسیت

:
مرد

تاریخ عضویت

:
چهارشنبه ۶ فروردين ۱۳۹۹

شغل

:
بدون اطلاعات

محل سکونت

:
بدون اطلاعات

علاقه مندی ها

:
بدون اطلاعات

امتیاز

:
۱۸۶۹
تا کنون 175 کاربر 1001 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند.


درباره من

:
تخلص فاتح

لیست دفاتر شعر


۱


اشعار ارسال شده

جهل پنهان شعری از محمود فتحی چقاده از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

جهل پنهان.....  ...
ثبت شده با شماره ۱۰۶۸۴۵ در تاریخ دوشنبه ۴ بهمن ۱۴۰۰ ۰۰:۱۷    نظرات: ۶

آزاد اندیشان ...
ثبت شده با شماره ۱۰۶۷۰۱ در تاریخ سه شنبه ۲۸ دی ۱۴۰۰ ۲۳:۰۹    نظرات: ۱۴
مرکب تازی شعری از محمود فتحی چقاده از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

مرکب تازی ...
ثبت شده با شماره ۱۰۶۵۱۰ در تاریخ چهارشنبه ۲۲ دی ۱۴۰۰ ۱۲:۵۳    نظرات: ۸

فاتح اصفهانی ...
ثبت شده با شماره ۱۰۶۲۸۴ در تاریخ چهارشنبه ۱۵ دی ۱۴۰۰ ۰۹:۵۰    نظرات: ۴

گفتگوی بلبل ...
ثبت شده با شماره ۱۰۶۲۰۰ در تاریخ يکشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۰ ۱۴:۵۹    نظرات: ۸

مجموع ۴۴۴ پست فعال در ۸۹ صفحه

مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر محمود فتحی چقاده


زمانی که کودک و نوجوان بودیم اگر کسی برای دیگران مشکل فراهم میکرد یا کسی مورد ظلم و ستم قرار میگرفت بلافاصله عالمان بزرگ دینی جلوی فاجعه و ظلم را میگرفتند .از این جهت مردم کوچه و بازار راضی بودند .پس
شنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۱ ۰۶:۱۴    نظرات: ۴

*ﭘﯿﺎﺯ ﻭ ﺷﺐ ﺯﻓﺎﻑ*
اگر ده بار هم خواندی بازم بخوان ،
 حاجت روا می شی
داستانی زیبا از 
*"علامه دهخدا"*
ﭘﻴﺎﺯ ﻓﺮﻭﺵ هی ﻣﻴﺰﻧﻪ ﭘﺸﺖ ﺩﺳﺘﺶ و ﻣﻴﮕﻪ:
« ﭼﻪ ﺧﺎکی ﺗﻮ ﺳرﻡ ﻛ
پنجشنبه ۲۱ مهر ۱۴۰۱ ۰۲:۵۲    نظرات: ۰

داستان مادربزرگ
زمانیکه مابچه کوچکی بودیم
مادربزرگمان برای سرگرمی ما
قصه های شیرینی می گفت
 یک شب زمستانی درمنزل
مادربزرگ مابچه ها دور کرسی
آن جمع بودیم مادر بزرگ
جمعه ۸ مهر ۱۴۰۱ ۰۷:۰۵    نظرات: ۰

چه‌افاقیست که درنظم جهان
است
چه وردی در ضمیر این زمین
اسمان است
چه مشگی لایق اشگ زنان
است
چه سودای درسر این سودا
گران است
چه کشف علمی دراین زاهدان
است
يکشنبه ۶ شهريور ۱۴۰۱ ۱۱:۰۸    نظرات: ۰

می‌گویند روزی مولانا شمس تبریزی را به خانه‌اش دعوت کرد.
شمس به خانه‌ی جلال‌الدین رومی رفت و پس از این که وسائل پذیرایی میزبانش را مشاهده کرد از او پرسید: آیا برای من شراب فراه
چهارشنبه ۴ خرداد ۱۴۰۱ ۰۴:۱۱    نظرات: ۰
مجموع ۱۱ پست فعال در ۳ صفحه
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
5