سه شنبه ۶ آذر
|
دفاتر شعر موسی ظهوری آرام(آرام)
آخرین اشعار ناب موسی ظهوری آرام(آرام)
|
برای فراموشی
خاموشی گزیده ام
اما
باران که می بارد
در کویر ذهنم
گلستان آتش می رویند
یاد رشاشه های خوشبخت
که نوازش انگشتانتان را
به چشمان تشنه ام می کشاند
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام استاد سپاس بیکران از حضور ارزنده ایتان | |
|
سلام سرکار خانم عبدلی گرانقدر یک دنیا سپاسگزار حضور پر مهرتان هستم | |
|
سلام جناب محمدی عزیز سپاس از مهر بیدریغتان در مورد سوالی که فرمودید وقتی که فاعل غیر ذی شعور باشد وجمع،فعل را می توان هم مفرد آورد و هم جمع اما اینجا جمع آوردن عمدی بوده می رویند فعل مربوط به رشاشه های (قطرات باران) است که چون از لابه لای انگشتان او سرازیر شده اند به جهت احترام و تقدس جمع آورده شده است کما اینکه موصوف به صفت خو شبخت هم هست | |
|
ممنون از توضیحات خوبتان و حالا متوجه شدم. سپاسگزارم | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
شورانگیز و زیبا بود
دستمریزاد
موفق باشید