پنجشنبه ۶ دی
|
دفاتر شعر حمیدرضا نصرآبادی(طوفان)
آخرین اشعار ناب حمیدرضا نصرآبادی(طوفان)
|
درد نزدیک توبودن که پراز مسئله ی فاصله هاست
خلوت من تو نباشی همه محصور تمامِ گِله هاست
شمع خودسوزوشبی عکس تودرقاب دل وپرده اشک
سوختن درهمه شب ها ، دل من آینه خاطره هاست
غم دل دادگی ام ،آتــش وادادگی ام ،درد دلم
عشق من زمزمه عاشقی صبح وشب چلچله هاست
گرم ،آغوش من وداغ ترش ، بستر بی خوابی من
ذهن ،درگیر لب وبوسه وآغوش تو وزلزله هاست
من که تا مرز جنون ، ازغم عشق تو فقط حامله ام
شب که آبستن هجرانِ تو وآمدن قابله هاست
زده ام داغ به پیشانی و خونین جگرم در غم عشق
بخت من موی سیاه تو درگیر در این سلسله هاست
غرق دریای دو چشمان تو بودم که نمیکرد غروب
قایق عمر چو بشکست گرفتار تو در اسکله هاست
من ویک شانه و آئینه وگیسوی تو بازیچه ی باد
دل من شاغل ِعشق توومشغول همین مشغله هاست
باز غوغای نگاه تو چراغان شب تیره شده
مثل یک زلزله می آئی وپایان توبا ولوله هاست
شهر درگیر نگاه توومجنون ، من ماتم زده ام
داستان من آواره ، زبانزد شده ی قافله هاست
حمیدرضانصرآبادی(طوفان)
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و پر احساس بود
موفق باشید