سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        تئاتر انسان ها

        شعری از

        فرشاد نوری

        از دفتر تهرانپارس تا انقلاب نوع شعر مسمط

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۸ آذر ۱۳۹۹ ۱۱:۵۲ شماره ثبت ۹۳۵۱۰
          بازدید : ۳۶۰   |    نظرات : ۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر فرشاد نوری

        .
        .
        یک پیام کهنه در گوشی
        دوستت دارمی درِ گوشی
        به تو فکر کردن و فراموشی
        "زندگی شوخیِ عجیبی بود"
        .
        به دوباره بردن اسمت
        و تصاحب نکردن جسمت
        به تنفر ز واژه ی "قسمت"
        "زندگی شوخیِ عجیبی بود"
        .
        به خیانت و دغل بازی
        و دروغ و صحنه پردازی
        پیش هر وکیل و هر قاضی
        "زندگی شوخیِ عجیبی بود"
        .
        به هزااار وصله ی ناجور
        و کنایه های بی منظور
        مثل نیش عقرب و زنبور
        "زندگی شوخیِ عجیبی بود"
        .
        به گذشتن از مسیری دور
        خاطرات تلخ جورا جور
        روی نیمکت پیامِ نور
        "زندگی شوخیِ عجیبی بود"
        .
        به شماره ای که شد خاموش
        به صدای مانده ات در گوش
        و به گریه های زیر دوش
        "زندگی شوخیِ عجیبی بود"
        .
        بنویسم از خودم یا تو
        از رفیق و دشمنِ ناتو
        فکر نقطه ضعف یا آتو
        "زندگی شوخی عجیبی بود"
        .
        دلخور از تئاتر انسان ها
        بحث فلسفی و عرفان ها
        خسته مثل حال پیکان ها
        "زندگی بازیِ کثیفی  بود "
        .
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۹ ۰۹:۰۷
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و غمگین بود خندانک
        محمد باقر انصاری دزفولی
        شنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۹ ۱۰:۱۴

        طبعتان جوشا
        زبانتان گویا
        قلمتان نویسا
        هزاران درودتان باد
        خندانک خندانک یلدای شما به شادی وخوشی خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        7