"صحبت خصوصی باخدا "
دیشب خدا،من برای دوتایمان چای ریخته...
اوردم برایت،محو رویت ،چشم بهت انداخته
مسیر زندگیم پیش نگات، ازدلم شدش مرور
درنوار خاطره به مسیرهای اشتباه وگناهم سرزده
زیر چشمی، به تجزیه واکنشت دقیق پرداخته
حواست بود باهمه خدایی ات میشوی بادل وذهن نگاه
می خواستی درنگاهمان، همان نظر اول ،دلی ببری
انهمه خوبی ومرام ومعرفت بیکار درعرش را
در ساختن رفتار باشکوه زیبایی،به کارببری
ان خم جذاب ابروت هم ،سرسیاست نظم کلی بود
درافرینش بزرگت ،تماشای همین بازی ها
خانه خانه مقصدم را ساخته، باموسیقی بنواخته
از گناه گفتم, قصد من ترویج بی حجابی نیس اما
حضرت اقا گفت عیب کم حجاب اگر ظاهراشکاره
عیب من درباطنمه،از دیدگان درنهانه...
همان ماه تمام، کزدلش به امام زمان،خداجاده ساخته
حتم دارم امام هم ظهور بکند،
چهره پردازفیلم ،در رخش اثر نورانی نساخته...
چشم دل میخواهد دیدار عزیزش پس
باید اول غبار از چشم و دل، شود شسته
حتم دارم زمان دلاور مومنان، علی( ع) هم نیز
فقر و بد عهدی نشد بشود ریشه کن یافته...
عدالت، حق، زنجیره ی ایمان می خواهد...
همکاری و رشد همه مان، تا باغ جهان شود شکفته...
حادثه قیام یک نفره،همان کربلاست...
حاکم غیرحق، به جای تلاش برای عدالت خدا،برسرکاره
مهربانی وکودکان و مادران آواره...
مناجات زیبایی را هدیه آوردید
موفق باشید