#شعر_محلی(برازجانى)
سی هر آدم و عالم ای فلک چرخت روون کردی
همی تا گذرت افتا به ما بنزین تموم کردی
زمانی جیبمون پر بی چه احترامی ور مردم
همی تا ته کشيد کیسه ، رفیقل واژگون کردی
اگربینی نمیخندم فلک، از سوگ و ماتم نی
گرفتی خنده از ما خرج ازما بهترون کردی
بگم از مردمونی که خدا نشناس و بدکارن
چطو زندیشونه باغ میون دشتسون کردی
چطو ما جای دغل بازی همش ترس خدا داریم
چطوراوی که زندی مانه می برگ خزون کردی
یکی دیندای هوس بازی و کارش پی دلل بازی
کجارفت عشق و یکرنگی،ستم برعاشقون کردی
نشونی از مروت نی بجز محض ریا کاری
تو از بس نشسی و تشویق ای نامردمون کردی
بساط مردمون عیش و یکی ساغر یکی تهلو
به ما تا که رسی قیلون سریع ماه رمضون کردی
مو از بس ناله کردم از فلک آخر زبون اومه
که بسپارس به دس صاحبش محمود کلوم کردى
معناى برخى الفاظ لحجه برازجانى
چطوراوى(چطور شد)
دشتسون(دشتستان در استان بوشهر)
دينداى(دنبال)
دلل(دلها)
زندى(زندگى)
نشسى(نشستى)
کلوم کردى(ديوانه ام کردى)
مناجاتی بسیار زیبا و دلنشین بود
مبین مشکلات جامعه
دستمریزاد