چهارشنبه ۵ دی
|
دفاتر شعر حامد امیریان خاموش
آخرین اشعار ناب حامد امیریان خاموش
|
هرثانیه نفس کشیدن من اشتباه بود
اصلا ز اصل زاییدن من گناه بود
شعله نمیکشید شبی شهوتی اگر
عیشم میان جنت حق روبراه بود
اشبه ترین پسر به پدر بوده ام ولی
حاصل از این شباهت من اشک و آه
هر کس که فهم کرد ز کل ، در عذاب رفت
هر کس که رحم داشت به دل ، بی پناه بود
حقی که بردی از من و در سفره ات نشست
فقرِ عدالتیست که روشن چو ماه بود
دردی اگر که میکشی ای بنده ی ریا
نفرین ماست سوی تو هر دم براه بود
ساقی اگر نبود پناهی زغم نبود
مِی گر نبود عالم هستی تباه بود
تمساح گونه است به چشم تو اشک من
یادش بخیر اشک تو بر من گواه بود
بی پشت و بی پناه فتاده به کنج یاَس
آنکس که بهر خلق خدا تکیه گاه بود
دشنه به پشت مانده ام از دوست یادگار
روزی اگر چه دوست برایم سپاه بود
گشته عزیز مصر به کوری چشمتان
آنکه به لطف مکر شما قعر چاه بود
خاموش در نظاره نشستم به عجزتان
هر کس که شعله ساخت خودش رو سیاه بود
ما نانمان حلال و شما نانتان حرام
کوهی ز حقِ ناس که اول چو کاه بود
هر کس نشست جای محمد علی نشد
تنها علی به امت حق میر و شاه بود
مظلومی تو عین ریا بود نانجیب
آن سر به زیری تو همه عین جاه بود
لعنت به هرکه حق مرا خورد و دم نزد
لعنت به هرکه دید و جوابش نگاه بود
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و جالب بود
آهنگ عمودی؟