اجا بتم کن

می خوانمت

اجابتم کن

دست هایم باز است

صدایت میکنم

تنها عبادت من این است

مگذار قلبم از تو برنجد

اگر به خویشم نمیخوانی

این غزل  ناتمام را

به همه عشاق بسپار

نکند نامم را گم کنند

نامم را به ماه بسپار

تا ستارگان دور آن حلقه بزنند

تا تو با دیدن ستاره دنباله دار

شاید نگاهی هم به من کنی

حالا که آمده ا ئی

از خود سفر میکنم

وتعبیر خوابهای ستاره گان میشوم

در شب مهتابی

ای تو من!

ای من تو!

حالا که آمدهائی بمان

به چشمانم بنگر

ببین خیس باران است

آسمان نگاهم ابریست

نگوچشمان ابری را

دوست میداری

بیا در هم ما شویم

تا دیگر ترااز من نگیرند