سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 17 خرداد 1404
    11 ذو الحجة 1446
      Saturday 7 Jun 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        شعر، پویشی جاودانه در جستجوی حقیقت است. فرانتس كافكا

        شنبه ۱۷ خرداد

        هیچ شهری شبیه آغوش تو نیست

        شعری از

        سیده نسترن طالب زاده

        از دفتر خمیازه های رستیک، مادرزادیند نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۸ ۱۹:۳۰ شماره ثبت ۸۲۰۰۱
          بازدید : ۷۷۲   |    نظرات : ۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        آخرین اشعار ناب سیده نسترن طالب زاده



        هیچ شهری
        شبیه آغوش تو نیست
        گستاخ و مهیج و زیبااا...
        .
        .
        .


        به نوشاک چشمهایت سفر میکنم
        از تماشای دریا می آیم
        و گندمزار در انگشتهایم لانه میکند..

        -در آیش بارانها-

        می ایستم،
        غمگین و رها
        و
        عشق
        آخرین سخاوت هم آغوشیست ..

        امشب عطر شیرین تنت
        بزم بهانه و رویاست
        بامداد
        از شانه های عریانی سر میرود ..
        و جهان
        تنگتر خواهد شد

        هیچ زنی
        چون من
        از تو پیراهن بنفشه های نورسته ندارد..
        هیچ زنی
        ستاره ای از سیماب در رگهایش جاری نیست..
        هیچ زنی ،گیسوان شبانه ی تبدارش را
        به اسارت نمیبخشد
        .
        .
        .
        -به بادها....

        به شیهه ها .... -
        .

        .
        .
        -تو را بوسیده ام -

        آارام و بیپروا
        آه...
        دیگر هیچ زنی به گاه گریه تنها نیست..
        در متن قهوه ای های گوزنیِ دور
        و جنگل
        به بکارت ابرها می آمیزد

        مرا بوسیده ای ..
        این همه خون و یخرا
        زخمهای شراب انگیز
        به التهاب آفتاب گره خورده..

        شب در خویش میدمد و ُ
        تا فلسهای دامن ماه ،
        صلحی باقیست
        و افقها
        هنوز جنگخیز و بزه
        به ادامه ی نسک مقدس گورابها
        چشم دوخته اند ..

        اسفندماه ۹۸
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1