يکشنبه ۲ دی
های آدم های آدم شعری از معصومه حسن بگلو
از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۸ ۲۱:۵۷ شماره ثبت ۸۱۵۱۱
بازدید : ۴۲۳ | نظرات : ۸
|
دفاتر شعر معصومه حسن بگلو
آخرین اشعار ناب معصومه حسن بگلو
|
باد زوزه میکشد
صدای ناله زنی محبوس در باد
فکر پریشانم را بهم میریزد:
امان از دست این آدم
که قدرم را نمیداند
ضعیفه میخواند مرا
حقیر میداند مرا
عقل چهل زن قد مرغیست
دائم میگوید این را
و من از ترس آبرو باید
بسوزم تا بسازم با دو ابروی گره درهم
اطاعت مال من باشد
بسازم با هووهایم
نه زورم میرسد بر قدرت بازوی او
نه جایی خانمان دارم
کجا باید گریزم من؟
کجا من خانمان دارم؟
آدمیت زور بازو نیست آدم
های آدم؟؟؟ های آدم
و من به خود می آیم و
دوباره میخوانم تورا ای از بشر؟
من یک زنم
من دختر خورشیدم
مادرم ابر بهار است
وطنم باغچه دنیا
آمدم که بیارایم زمین را
نیازارید مرا ... نیازارید مرا...
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام. متشکرم از وقتی که گذاشتید و خوندید. | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.