سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        ‏هی‏ ‏بز‏ن‏...

        شعری از

        علیرضاوالیزاده

        از دفتر کیوان ( زحل ) نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۳ مهر ۱۳۹۸ ۱۸:۳۹ شماره ثبت ۷۷۳۶۹
          بازدید : ۵۶۷   |    نظرات : ۱۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر علیرضاوالیزاده


        این‏ ‏منه دیوانه‏ ات ‏،کو روبروی ما دری‏؟

        کو‏ می‏ ‏و‏ ‏میخانه‏‏ ، کو‏ یاری برای دلبری؟

        گفته بودی با تو هستم تا نفس دارم ولی

        استرس داری چو من ، اما تو دسپاچه تری؟

        من تو حق میدهم داری تو حق اننخاب

        تو خدایی خیلی از رویای من زیباتری

        کار من نقاشی بلبل هرزگاهی زغال

        اتفاقا دارم از ارزان جنس اعلاء شوهری

        می فرستم تیزتر از تو به دنبال نخود

        من همانم،آن فروشنده،بگو چند میخری؟

        من‏ ‏ندارم‏ ‏مثل‏ ‏تو یاری ‏ ‏مرا از من جدا

        دوستی‏ ‏با‏عاطفه‏ ‏هستم نداری مشتری ؟

        ما‏ ‏همانند‏ ‏تو‏ ‏البته‏ ‏کمی‏ ‏دیوانه‏ ‏تر

        راستی‏ ‏من‏ ‏را‏ ‏به‏ ‏دیوانه‏ ‏سرایت‏ ‏کی‏ ‏‏بری ؟

        جز من و تو باشد آنجا یک نفر هم‏ ‏،‏فاتحه‏

        راستی‏ ‏من‏ ‏را‏ ‏سر‏ ‏قبر‏ ‏خدایت‏ ‏می‏ ‏بری ؟

        حال من را یک نفر فهمیده آن هم یادگار

        من به عطر موی تو حساسم از این روسری

        حال چشمت را نپرسیدم چرا لعنت به من

        میدهم دستت امانت وقتی از ما بگذری

        من‏ ‏که‏ ‏خوبم‏ ‏بیشتر‏ ‏تنها‏ ‏ولی‏ ‏با‏ ‏یاد‏ ‏تو

        تو‏ ‏ولی‏ ‏میدانم‏ ‏از‏ ‏من‏ ‏ها‏ ‏شما ها ‏بهتری

        یک علی دارم هزاران درد بی درمان شده

        مثلا آن شب گفتی از من بارها زخمی تری
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۵ مهر ۱۳۹۸ ۱۹:۵۳
        درود بزرگوار
        زیبا و جالب بود خندانک
        علیرضاوالیزاده
        علیرضاوالیزاده
        شنبه ۶ مهر ۱۳۹۸ ۰۳:۰۲
        سلام‏ ‏بزرگوار‏ ‏،سپاسگزارم‏ ‏از‏ ‏شما
        ارسال پاسخ
        مسعود میناآباد ( مسعود م )
        پنجشنبه ۴ مهر ۱۳۹۸ ۱۰:۰۵
        سلام :

        آن بخت گریزنده دمی‌ آمد و بگذشت
        غم بود، که پیوسته نفس در نفسم بود

        ـــــ خندانک خندانک خندانک ــــــ فریدون مشیری
        درود ...........
        علیرضاوالیزاده
        علیرضاوالیزاده
        پنجشنبه ۴ مهر ۱۳۹۸ ۱۱:۴۵
        چطوری‏ ‏پیرمرد‏ ‏مهربون‏ ‏
        ارسال پاسخ
        علیرضاوالیزاده
        پنجشنبه ۴ مهر ۱۳۹۸ ۱۱:۴۳
        بیت‏ ‏سوم‏ ‏مصرع‏ ‏اول‏ ‏یادم‏ ‏رفته‏ ‏/به\رو‏ ‏ تایپ‏ ‏کنم‏

        `من‏ به‏ ‏تو‏ ‏حق‏ ‏میدهم‏ ‏‏داری‏ ‏تو‏ ‏حق‏ ‏انتخاب‏`
        و‏ ‏مصرع‏ ‏آخر‏ ‏...جای‏ ‏مثلا‏ ‏

        /مثل‏ \‏آن‏ ‏شب‏ ‏گفتی‏ ‏از‏ ‏من‏ ‏بارها‏ ‏زخمی‏ ‏تری
        اعظم قارلقی
        پنجشنبه ۴ مهر ۱۳۹۸ ۱۴:۴۱
        سلام و درودها
        واقعاً زیبا و در خور تحسین خندانک
        باریک الله به شما خندانک
        علیرضاوالیزاده
        علیرضاوالیزاده
        جمعه ۵ مهر ۱۳۹۸ ۰۰:۰۵
        خیلی‏ ‏ممنون‏ ‏خانم‏ ‏قارلقلی‏ ‏،‏‏ ‏نسبت‏ ‏به‏ ‏بنده‏ ‏لطف‏ دارید‏ ‏،‏ ‏خوشحالم‏ ‏مورد‏ ‏شما‏ ‏قرار‏ ‏گرفته‏ ‏

        یاعلی
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        پنجشنبه ۴ مهر ۱۳۹۸ ۱۷:۲۱
        سلامی از ته دل حضورشما
        شعری زیبا وقابل تحسبن بود
        ذوقتان سرشار
        رقص قلمتان ماندگار
        درود خندانک خندانک
        علیرضاوالیزاده
        علیرضاوالیزاده
        جمعه ۵ مهر ۱۳۹۸ ۰۰:۰۷
        سلام‏ ‏جناب‏ ‏انصاری‏ ‏،‏ ‏شرمنده‏ ‏مون‏ ‏نکنید‏ ‏جناب‏ ‏،به‏ ‏پای‏ ‏اشعار‏ ‏شما‏ ‏که‏ ‏نمیرسه‏ ‏دوست‏ ‏عزیز‏ ‏.
        ارسال پاسخ
        عبدالامیر الهی(مسکین)
        جمعه ۵ مهر ۱۳۹۸ ۲۰:۵۵
        درودها نثارتان استاد والیزاده عزیز و گرامی
        دل نشین و زیبا
        بسیار عالی
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        علیرضاوالیزاده
        علیرضاوالیزاده
        شنبه ۶ مهر ۱۳۹۸ ۰۲:۵۹
        ممنونم‏ ‏جناب‏ ‏مسکین‏ ‏،بزرگواری
        ارسال پاسخ
        فاطمه گودرزی
        جمعه ۵ مهر ۱۳۹۸ ۲۳:۵۸
        درود بسیار زیبا
        قلمت رقصان و توانا خندانک خندانک خندانک
        علیرضاوالیزاده
        علیرضاوالیزاده
        شنبه ۶ مهر ۱۳۹۸ ۰۳:۰۰
        سپاسگزارم‏ ‏بانو
        ارسال پاسخ
        مسيحا الهیاری
        شنبه ۶ مهر ۱۳۹۸ ۱۲:۴۱
        استعداد عجیبی در بازی با کلمات داری اقای والیزاده احسنت
        علیرضاوالیزاده
        علیرضاوالیزاده
        شنبه ۶ مهر ۱۳۹۸ ۱۹:۴۲
        سلام‏ ‏،،‏ ‏ممنونم‏ ‏برعکسش‏ ‏در‏ ‏وزن‏ ‏دستورات‏ ‏ادبیاتی ‏ ‏هیچی‏ ‏نمیدونم‏ ‏،‏ ‏هرچی‏ ‏از‏ ‏افکارم‏ ‏میریزه‏ ‏بیرون‏ ‏با‏ ‏همون‏ ‏دست‏ ‏میارم‏ ‏اینجا‏ ‏،‏ ‏~~ فکر‏ ‏کنم‏ ‏این‏ ‏چیزی‏ ‏که‏ ‏گفتید‏ در‏ ‏مورد‏ ‏ما‏ ‏‏اثر‏ ‏رابطه‏ ‏با‏ ‏دوستان‏م‏ ‏باشه‏ ‏که‏‏ ‏رپ‏ ‏سرا‏ ‏و‏ ‏رپ‏ ‏خون‏ ‏هستن‏ ‏،‏ ‏ ولی‏ ‏تا‏ ‏حالا‏ ‏نتونستم‏ اساسی با‏ ‏‏هم‏ ‏قاطی‏ ‏شوو‏ ‏کنم‏ ‏‏ ‏،جز‏ ‏وقتایی‏ ‏که‏ ‏از‏ ‏عالم‏ ‏و‏ ‏ادم‏ ‏دلگیرم‏ ‏،‏ ‏خودمم‏ ‏نمیفهمم‏ ‏چی‏ ‏میگم‏ ‏تا‏ ‏روز‏ ‏بعدش‏ ‏
        ارسال پاسخ
        یحیی بزرگی پور
        يکشنبه ۷ مهر ۱۳۹۸ ۰۳:۲۳
        خندانک خندانک
        علیرضاوالیزاده
        علیرضاوالیزاده
        يکشنبه ۷ مهر ۱۳۹۸ ۲۳:۴۹
        ممنون
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        7