جمعه ۷ دی
ان مرد خواهد امد شعری از مجتبی شفیعی (شاهرخ)
از دفتر مانامه نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۲ شهريور ۱۳۹۸ ۱۶:۲۰ شماره ثبت ۷۶۷۹۲
بازدید : ۱۰۵۸ | نظرات : ۴۱
|
دفاتر شعر مجتبی شفیعی (شاهرخ)
آخرین اشعار ناب مجتبی شفیعی (شاهرخ)
|
آن مرد
با سرِ بابا
نه در باران
که در تعجبِ تاریخ آمد.
........
به سماور گفته بودم
چای بریزد و عشوه،
اعزراییل
اما
خواب بود و روزه انگار.
چهلمت بابا
پسش میدهم، به
چایخانه یِ روسپی ها ی شمال.
.........
بیچاره من.
رباتی، در انتخاباتِ شهرِ هبوطم،
خداشد و مبعوث
.................................شاهرخ
|
نقدها و نظرات
|
سلام بسیار خوشحالم اززیارتتان جایتان خالیست خیلی از مواقع امیدوارم همیشه سالم و خوشحال باشید ............ بسیار ممنون از اینکه به شعرم امدید | |
|
سلام استاد عزیز بسیار ممنونم از وقتی که در صفحه ی حقیر خرج کردید | |
|
سلام بسیار ممنون از تشریف فرماییتان به شعرم | |
|
به به استاد عزیز جایتان خالی بود چقدر نیستید. امید وارم سالم و سر حال باشید | |
|
مسیحای عزیز و دوست داشتنی حضورت باعث افتخاره خوش امدی داداش گلم | |
|
سلام و عرض ادب رفیق خیلی خوش امدید | |
|
یکی از خوبی های شعر اینه که باید حلش کنیم ...البته در مورد پست مدرن میگویم. ولی فکر شما هر چه باشد عالی و صحیح و بی نقص است در مورد این شعر. ممنون از حضور پر انرژی شما | |
|
سلام بسیار ممنونم از حضور فهیم شما | |
|
سلام بسیار خوشحالم از دیدار شما | |
|
سلان استاد عزیز و مهربان و بسیار خوشحالم | |
|
چقدر خوشحالم استاد عزیز از دیدار شما چقدر خوب که باز هم تشریف دارید | |
|
سلام دوست خوبم و ممنون از حضورتان | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
تن فرسودو عقل رفت...اما خواهدامد........