پنجشنبه ۶ دی
...سرگردان شعری از جواد کریمی
از دفتر بداهه نوشت های من نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۸ ۰۲:۰۱ شماره ثبت ۷۴۶۶۹
بازدید : ۶۷۸ | نظرات : ۱۰
|
آخرین اشعار ناب جواد کریمی
|
کلّ این شهر هست چون زندان
مثل یک روح خسته، سرگردان
بی هدف پرسه می زنم هر شب
می رسم تا به کنج یک میدان...
می خرم پاکتی ونستون با،...
چوب سیگار و فندک از دکّه
نیمه شب رفت و آمدی هم نیست
حال من هست سخت نا میزان
راه خود را دوباره بی مقصد
پیش میگیرم از چپ میدان
هر کجا می روم به یاد تو ام
در هوای کثیف،... در تهران...
از بلندی به دور می نگرم
محو سوسوی شهر می شوم و،
فکر این که کجای شهری تو؟،...
من کجا؟، مات هستم و حیران
راه خود را به سمت منزل باز
پیش می گیرم و سرم در زیر
خسته از پرسه های نیمه شبم
می رسم خسته، با تنی بی جان
#جواد_کریمی
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
غمگین و زیبا بود