علی(ع)
پروردگارا آسما نِ جانم امشب
گشته غمین و من چه بی سامانم امشب
مر غ دلم سویِ نجف پرواز کرده
نجوایِ حیدر شا ه دین آغاز کرده
ا فکارم از بندِ تنم آزاد گشته
رفته به کوفه با علی همز ا د گشته
زان پس مرا با شاهِ دین همراز کرده
تصویری از آن دوره بر من باز کرده
عد ل علی را من فزون دیدم در آنجا
مهر علی را بی نها یت تا ثریا
جود علی را بهرِ بی نام و نشا نا ن
دیدم همیشه هر زمان تند و شتابان
دیدم علی در نیمه شب بیدار می شد
راهی ز بهر بخشش و دیدار می شد
رازو نیازش با خدا هم دیدنی بود
جا م تضرع نیمه شب نو شید نی بود
نا مرد می ها را علی با آه می دید
گفتن ز درد دل درون چا ه می دید
نا مرد ما نِ آن زمان با هم نشستند
عهدی میان خود وَ شیطان باز بستند
تصمیم شد راهی شود رحمن پی او
تا که بیابد او علی را ، شد به هر سو
درسینه ی خود او دلِ پرکینه ای داشت
شیطان دمادم در وجودش کینه میکاشت
بعد از اذان وقتِ نماز صبحگا هی
شد شا ه مرد ان بهرِ سجده زود راهی
مرغا بیان راهش به مسجد را بریدند
افلاکیان داغِ دلی بر جان خریدند
شد شاه مردان وارد مسجد به محراب
اندر پیش ابلیس گشته پر تب و تاب
ناگه به رنگین خونِ خود شد غرق مولا
با تیغ شیطان گشته پاره فرق مولا
آنجا ندای (فزت و رب الکعبه) پیچید
رحمان و تیغش را علی در آن میان دید
فرموده بر پروردگار خود خدایا
راهی شدم بر درگهت بر من ببخشا
گر چه جفا کرده به من این قاتلِ من
کردم دعا تا که نگیری جانش از تن
بر وی ببخشا گر که کرده این جنایت
بر وی عطا کن توبه ای تا بی نهایت
کرده سفارش آن همای رحمت ما
بر قاتلِ خود که شود با او مدارا
پروردگارا! آسمانِ جانم امشب
گشته، غمین و من چه بیسامانم امشب
درود بزرگوار
زیبا سرودید.
ایام سوگواری امام علی (ع) تسلیت!
التماس دعا