به یمنِ اسمِ تو سبزه ، تویِ هر خونه روییده.
همایِ رویش از هر سو ، علیهِ خشکی شوریده.
به مستی میرسه دنیا ، از حسِّ نابِ فصلِ تو.
زمین سرشارِ گُل می شه ، به خوانِ لطف و بذلِ تو.
می پیچه عطر شیرینی ، تویِ هر کوچه پس کوچه.
میاد یک نغمه یِ شادی ، از این گوشه ، از اون گوشه.
پر از تابش می شه دل ها ، با آوازِ قناری ها.
دوباره شعله می گیره ، هوایِ بقراری ها.
بهارِ دوستی ها شد ، بهارِ عاشقی ، رستن.
رسید از راهِ زیبایی ، بهاران مهدِ دل بستن.
...............................................
منتظرن همه درخت هایِ خشک.
بهار بیاد با یه عالم عطرِ مُشک.
برگ ها رو بنشونه رو شاخه هاشون.
سبزه بکاره زیرِ دست وُ پاشون.
غنچه ها باز می شن به یمنِ این فصل.
دشت وُ دمن چشم انتظارِ این وصل.
تازگی ، نو شدن یه درس گویاست.
دنیا به کامِ هر کیه که پویاست.
زندگیِ دوباره ای می شه ساخت.
اگه با اسبِ هستی یکنفس تاخت.
می شه عوض شه چهره یِ زمستون.
از تو کویرم می شه دربیاد جون.
سال نو برشما مبارک
دلنشین است و شیوابیان و استادانه
زنده باد
فقط در سطر هشتم کلمه ی (بیقراری ها) حرف (ی) از قلم افتاده است.