سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 18 خرداد 1404
    12 ذو الحجة 1446
      Sunday 8 Jun 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        شعر، پویشی جاودانه در جستجوی حقیقت است. فرانتس كافكا

        يکشنبه ۱۸ خرداد

        نوشیدنی ممنوعه

        شعری از

        عمران راجعی

        از دفتر هذیان نوع شعر ترکیب بند

        ارسال شده در تاریخ ۷ روز پیش شماره ثبت ۱۳۸۱۸۶
          بازدید : ۶۵۸۵   |    نظرات : ۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        آخرین اشعار ناب عمران راجعی

        صدای ارسالی شاعر:
        روز آخری درکار نیست
        تا وقتی نیازاری مرا
        مگر میشود پایان این دوستی نقطه گذاشت
        و چقدر زیبا بود این حرفها
        اما تو بیازار مرا، باکی نیست
        تو نباشی کویرم و در من تاکی نیست
         
        تو بیا...
        هرچه در من هست از آنت خواهد بود
        هرچه دارم برایت خواهد بود
         
        تا دوباره به این دیوانه برگردی...
        ریشه هایم خراب خواهد شد
        میوه هایم شراب خواهد شد
        ز شهدم کنج لبت را تر کن
        باز برایم ز دوستی صحبت کن
        نخوابی باز...! تنها نگذار این رفیق مست را
        بار دیگر تکرار کن این دست را
         
        بگو برایم، تا صبح بگو
        از همان حرف ها بزن، که خودت میدانی
        ببند چشم هایت را ببند
        از همان کارها کن، که خودت میدانی
        بده...، تا صبح بده
        دلت را میگویم، حتما خودت میدانی
        داغه داغم، بیا... لب بگذار بر این پیشانی
         
        بگو کمی دوستم داری، اما آرام بگو
        آرام بگو، یواش از گوش حسودان بگو
        بگو کنارم خوشحالی
        بگو کنارم پر آبی، ولو در فصل خشکسالی
        بگو امشب کنار من می‌مانی 
        جامه بکن، خیس خیس شو در این ساحل مرجانی
        میدانم و میدانی که می‌جوشد چشمه هایمان
        در کنج تاریک این مهمانی
        من تو را میرآبم تو مرا میرآب باش 
        من ز تو سیرآب و تو ز من سیرآب باش
        تو مرا غرس کن، در میان دروا
        تو مرا غرس کن، در جوار افراس
        من تورا میکارم در زمین خشکم
        من تورا میکارم، عشق بروید از من
        من تورا میکارم، تا سبز شود دورانم
        تا دشت شود، صحرای بی بارانم
         
        کاش رد شوم از مرز های ممنوع تنت
        کاش بتابد بر تنم آن دو ماه زیر پیراهنت
        کاش سالها بگردم در ماهور های صبیح پیکرت
        کاش گم شوم در بوم زیبای میهنت
        کاش گم شوم یک دوره طولانی
        بی امان می پیمایم و حظ میکنم
        در آن پس تو های خیس بارانی
         
        و تو بگو مرا ز یاد نخواهی برد
        بگو جز شهد من شرابی نخواهی خورد
        بگو و تکرار کن و بارها بگو
        و چقدر شادم امشب
        و چه حال عجیبیست یواشکی هایمان
        مرا یاد مخفی گاه کودکانه ام انداختی
        که به آن پناه می‌بردم از تنهایی
        تو خلوتگاه منی که  سخت نیازم میشود گاهی
        دوست یواشکی، تو گوش شنوای سخت ترین راز های منی
        نمیدانم...، نمیدانم شاید تو منی
        یا دست کم، تکه ای از روح منی
        جیک و پوکمان با هم بود
        جیک و پوکمان با هم هست
        مطمئنم نمی‌دانی، تو تمام منی
         
        ته گنجه قلبم کهنه ترین شراب منی
        می‌بویمت تا نشود روزی تمام شوی
        تو نوشیدنی ممنوع جذاب منی
        ۲
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        ۲ روز پیش
        دلنوشته زیبا و سرشار از احساس بود خندانک
        محمدرضا آزادبخت
        ۲ روز پیش
        درود زیبا سرودید
        محمد باقر انصاری دزفولی
        ۳ روز پیش
        بداهه ای تقدیم شعر زیبای شما
        خندانک
        احساس گرم شعرت
        گرمای گلزار دل است
        گرم می شود این دل ما
        گویی چون مستان می شود
        خندانک
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        ۲ روز پیش
        درود و عرض ادب خندانک خندانک خندانک
        فردین کمربسته (فردا)
        ۲ روز پیش
        درود و عرض ارادت جناب راجعی گرامی قلمتان سبزو ماندگار 👏🏻🌹
        زهرا وهاب (ساقی)
        دیروز
        سلام سپید زیبایی بود قوافی‌مشهودتان عالی دست مریزاد
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        شاهزاده خانوم

        دوباره باز میزنه باد صدای بارون ااا دوباره باز میزنم پرسه تو خیابون ااا دوباره باز میمونم و یه دل داغون
        رضااشرفی فشی

        یاد آن ایام زیبا یاد بادااااا یاد آن طناز رعنا یاد باد اااا یاد آن ایام کج دارو مریض اااااا در بر آن ماه بیضا یاد باد اااا دلبری فرخنده فام و دلگشا ااااا عاشقی در بند سودا یاد باد اااا شرم این دارم که گویم یا دلم اااا آن همه شور و صفا را یاد باد اااا دوستان ببخشید که زیاد نوشتم اصل مشاعره یکی دو بیت است بداهه ای بود طاقت ماندن نداشت د
        میر حسین سعیدی

        مست از کلید و در شد شهزاده ای به سختی ااا خورشید و شب در آمیخت ساکن مباد لَختی
        شاهزاده خانوم

        روز به سختی از زیر در ااا از سوراخ کلیدها به درون آمد ااا اگر دست من بود ااا به خورشید مرخصی می دادم ااا به شب اضافه کار ااا سیگاری روشن می کردم ااا و با دود ااا از هواکش کافه ااا بیرون می رفتم
        رضااشرفی فشی

        راز این شه بیت داند خود حکیم کردگار ااااا لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1