آهِ خُوَش ئَر دِل،پِرتالی دولَه
هَر ری بِچو دی،ئِه ریوار چولَه
چارَه چو بول کو،وَه گَرت و خواری
ئِه نوم بِرّی قوم،بیگونَه واری
خَرمونی خَم ها،سیاتی جَرگِم
فِلَک بِرّیِه،یَخَه تا بَرگِم
تَریکَه ظُلمات،آسمونیژِه دَنگ
هَردِک مَهواریم،چو رِفت ئِه بِرژِنگ
گیونِم کُل ئِه پَر،آلودِه دردَه
دارِ دلم پِر،ئِه وَلگِ زردَه
دنیای بی رحم،چو خِفتی خواوَه
بَش دِلِ بی تول،گیژِ گِرداوَه
معنی:
حال خوش مثل لباسی که به تن دل من گشاد(خوشی به من و دلم نمیاد)
هر راهی و که دل انتخاب کنه،هیچکس نمیره(از بخت بد همیشه باعث بد شدن راه میشم و دیگه کسی از راه من نمیاد)
بختم مثل کوهی از خاکستر چوب(بدبختی مطلق)
مثل کسی ام که بین فامیلاشه ولی همشون مثل غریبه ها باهاش برخورد می کنن(در فرهنگ ما لک ها فامیل همیشه باید پشتش به فامیلش گرم باشه و کسی که از طایفه و فامیلش طرد بشه انگار از دنیا طرد شده)
یه عالمه غم توی جیگرم هس(جیگرم داره آتیش می گیره از این همه غم)
فلک هم یقه و لباسمو پاره کرده(نشان از دشمنی فلک با من و بی احترامی و رو برگرداندن)
همه جا تاریک و مطلقا نوری نیست،آسمون مویه میگه(بیت هایی مخصوص مراسم عزا برای تسکین دل بازمانده ها)
جفتمون میباریم،مثل بارون از مژه هامون
همه ی وجودم درگیر درد شده
درخت دلم پر برگ ولی برگاش زرد(غم،بیماری و ناامیدی)
دنیای بی رحم مثل یه خواب کوتاه میمونه
که متاسفانه سهم دل بیچاره ی من،کابوسشه(گیژ گرداو یعنی گردابی که باسرعت به خود می پیچد و من کابوس را به آن تشبیه کرده ام)
ئدرود بانوی عزیزم
بسیارزیباالبته من معنیشو خواندم