ماهي قرمز تنگم که در انديشه ي درياست
من لجن زار گناهم يا اين بيشه ي فرداست ؟
دلبستگي مرا کاش به اين اب ببينيد
تا لغزشي به دلم بود مرا دست نگيريد
هر کس که خاست به ماهي در اين تنگ زند
دست
ماهي قرمز لغزنده از ان دست سريع جست
درياي شور مرا خاند ولي خواهش نفسم
گفتا بمان که فقط تا به سحر يک شبو حبسم
من گول تنگ تهي خوردم و عمريست گرفتار
بنشسته تا که تو آيي .بنشستم به انتظار
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست . استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.