دوشنبه ۵ آذر
اینجا زلزله ای احساس نشد شعری از فرهاد آه مند
از دفتر اسکرات دیوانه نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۶ ۲۳:۱۳ شماره ثبت ۶۰۷۴۵
بازدید : ۳۹۸ | نظرات : ۲
|
آخرین اشعار ناب فرهاد آه مند
|
از جان این آوار چه می خواهید
که هر شب
خرابه-خواب هایش را
کلنگ می زنید
این کلبه مدت هاست متروک مانده
صبحی سرد
که هنوز
گیسوان آفتاب
بر لمبر های آسمان نیفتاده بود
گیسوان سیاه زنی بافته شد
و مردی کولبر
آخرین لبخند بی رمقش را
دلگرمی زن تنهایش کرد
و گفت که بر می گردد
اما به شب نرسیده
گیوه های سپیدش را
با چند خال خون بر قوزک
برگرداندند
و زن رفته رفته از گیسوان پوسید
و کودکی از گرسنگی به دنیا نیامد
امروز اما
اینجا زلزله ای احساس نشد
این کلبه با آهی خفیف فرو ریخت.
فرهاد آه مند
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
کاش دوباره برگردید و فعالیت کنید