از تو............

سلام بهارک عزیزم
عاشقانه ای کوتاه ودوست داشتنی وزیبا
احسنتتتتت

از تو،
تنها،
پاییز برایم مانده است؛
و خیالم،
که برگ ها را به هم می بافد...

بهارک (دختر پاییز)

دلت شاد و هماره بهاری باد نازنینم

درود بانو
کوتاه و زیباست

سلام بهارک عزیزم
بسیار زیبا و دلنشین خوشبخت باشید

درود فراوان خدمت استاد بانوی فرهیخته سرزمینم .. سپاس از آفرینش این قطعه هنری زیبا

سلام بر خواهر مهربان و نازنیم بهارک عزیز
هر آنچه از دل برآید بر دل متقابلا نشیند
درود برشما و قلم نیک نگارتان
چشمه ی ذوقتان جوشان

بهارک عزیز ونازنین (دختر پاییز )
چه زیبا و خلاصه کوتاه ودلنشین
فراوان درود بر شما وذوق هنریتان

درود بر دختر پاییز بهارک
بسیار زیبا وکوتاه و پرمعنی
آفرین برشما

عالی
سلام
بسیار خوشحالم از اینکه شعری تازه از شما خواندم

سلام بهارک عزیز
قشنگ بود

فصل شماست دیگه. پاییز است و فصل دختر پاییز ...

سلام و درود حضور بانو بهارک ( دختر پاییز) خواهر گرانقدرم
بسیار زیبا و هنرمندانه سروده اید
موفق و پاینده باشید و چشمه شعرتان به لطف الهی جوشان

... از تو......
تنها " پاییز " برایم مانده.........
و خیالم....
که برگ ها را به هم می بافد.................

سلام دختر پاییز شعرت عزیزم خیلی قشنگ است و با مفهوم...
به نظر من درضمن نقطه ها چنانچه تفننی است نیاز نیستند در معیت آنها مگر اینکه پیام خاصی هست و خود می دانی و دلت...

دلم پاییز
دو بال تیز می خواهد
بی بازگشت
پروازی دل انگیز ...

پ . . . . .

درودبانودخترپاییز
کوتاه بسیارزیبایی بود
قلمتان سبزونویسا
موفق باشیدومانا

درود بر خواهر عزیزم

بهارک (دختر پاییز) عالی سرودید

دوستان و اساتید محترم
به صفحه شعر دختر پاییز خوش آمدید...

بهارک عزیز
سلام ودرود بر تو مهربان...
کوتاه زیبا و سراسر احساس...
خوشحالم که آثارت را می خوانم...
شادی ات آرزوی همیشگی ام..
با احترام

درود بر شما لذت بردم از سروده زیبایتان موفق ومؤید باشید

درودها
بسیارزیباسرودید

سلام شاعر بانوی گرانقدر
به به
بسیار زیبا و دلنشین بود
دست مریزاد
قلمتان همواره نویسا
برقرار باشید
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺

چه آفرينش زيبائي
ابر اين گفتار را احساس باراني كرده است
درودتان

... از تو
تنها " پاییز " برایم مانده
و خیالم که
برگ ها را به هم می بافد...

یادم هست گفتم کوتاه بنویس و از آن زمان تا حال قرن ها می گذرد و من هنوز نه بهارم را یافتم و رفته نه جویبارم...
بگذریم که خرسندم و موجب مباهات است که چون این شاخ کشیده ای و دیوار ها را زنجیر...
یعنی می خواهم بگویم که شاعر اگر مبتدی بود و ناآشنا با معماری شعر، تابلو را اینگونه رسا و به جا نمی کشید و چاشنی اش یک آه بلند... باری در این شعر "پاییز " مادر و همان ایماژ اصلی است و یا اینکه کلیدواژه که هرچه هست در هیمن پاییز است و چیدمان اثر بسیار مهم...

کاش پاییزم نمی گرفت !
هنوز تا
سراغ از بهار می گرفتم
دار و نادارم را بهاری که
با خود برد و
در دل من، هر آرزو مرد !

پ........

آفرین همین گونه ادامه بده... منتها امروز بهتر از دیروز ناگفته نماند که شعر خوب تنها از یک دل تنگ و ذهنی سیال بر می آید و شاعر فقط منشی و تابع دستور است...