دوشنبه ۳ دی
تو که هزاران ساله ای شعری از محمد بابایی (نامی)
از دفتر راهبه ی عاشق نوع شعر
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۰ ۰۰:۴۲ شماره ثبت ۵۸۹۰
بازدید : ۷۲۱ | نظرات : ۴
|
دفاتر شعر محمد بابایی (نامی)
آخرین اشعار ناب محمد بابایی (نامی)
|
خاطرات خنده را بر لبانم می خشکانند
یاد آن درخت قطور
یاد تو
که هزاران ساله ای
اگر امشب بیایی
پیش مرگت خواهم شد
با دستانت کفنم خواهی کرد
تطهیر خواهم شد
«تورا می خوانم
شعری می خوانی
دستانت را دور گردنم حلقه کن
به حباب روی آب قسم
این شیرین ترین طناب دار است»
خاطرات را همانند سیگاری
زیر پایم وادار به له شدن میکنم
خاموش می شوند
دود میشوم
و همراه غبار سفر در زمان میکنم
و حل میشوم در خاطرات
پیش آن درخت قطور
پیش تو
که هزاران ساله ای . . .
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.