سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 29 آذر 1403
    19 جمادى الثانية 1446
      Thursday 19 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۲۹ آذر

        اي كاش بشكنم او

        شعری از

        کریم لقمانی سروستانی

        از دفتر s@rv نوع شعر

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۰ ۲۳:۰۱ شماره ثبت ۵۷۵۷
          بازدید : ۷۷۶   |    نظرات : ۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر کریم لقمانی سروستانی

         ديرآمدي ، عزيزم ،  ديگردلم شكسته !!

        ازدست شكوه هايت گشتم اسيروخسته

        قصدم دراين شدامروزتا شعرِشادي گويم

        اماچه گويمت من، دست مرا كه بسته ؟!

         

        گفتي بمن،  عزيزم ، شعري بهاري گويم

        غافل شدي تو ازمن ،  آنرا كجا بجويم ؟!

        اين دشتِ غم گرفته ! بي بووُخاروخاشاك!

        وقتي كه گُل نباشد، پس من چه را ببويم ؟!

         

        شعري كه غم ندارد ، پس برچه كارآيد ؟!

        در مجلس عروسي هم مطربي نيايد

        بيچاره گشته داماد ، وامي دگر گرفته

        با وام وُپولِ قرضي فكركن ببين چه زايد

         

        ماه عسل ؟ چگونه ؟ باجيب پاره پوره ؟

        با اين همه گراني ظلمش مكن كه زوره

        شيرين وُشهد وُشادي ؟ ازكاراوگذشته !

        جامي كجا بنوشد ؟ انگورگشته غوره !

         

        فريادِ ازغريبي! حاجت روا كه باشد؟

        هرمرهمي كه باشددردش دوانباشد!

        افسرده كنج لانه، با، نوعروسِ خانه

        هرچندكه عشق آنان ازهم سوا نباشد

         

        گرشوروُشادي خواهي دستي به جيب خودكن

        اين شاعرنگون بخت يك شب حبيب خودكن

        تاشعرِشاد ي گويد ، غم دردلش نرويد

        كم گوازاين غم او ، يك دم نهيب خودكن

         

        اين است حرف آخردرديست مانده دردل

        نيش قلم چه داني ؟ ازدست ما شده ول !

        شوروشرردراونيست همواره غم سرايد

        اي كاش كه بشكنم او،مدفون كنم دراين گِل

        s@rv 
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2