مرگ ارزوها

عشق خسته از نيرنگ هاست! غم روي قلبم سنگين شده خروارهاست...!!!! اين كوچه بن بسته دوروبرم پوشيده از ديوارهاست... سكوت سردم علت بي حرفي عصيان هاست با مهرباني وداع كرده ام به شيطان نگاه كرده ام بد گشتم افتخار كرده ام از دوستي امتناع كرده ام همخونه غم گشته ام با سايه همدم گشته ام در دلم غوغاهاست اشگ چشمانم چون سيلابهاست خوابم تماما حقايق بيداري و تكرارهاست بغض واژه واژه هايي از مفهوم هاست كه شاهد اغاز پايان هاست كابوس شفاف بودن در مرداب هاست از من ديگر چيزي نمانده هردوپاي من تسخير خارهاست زيرا اينجا تولد خوابهاست اينجا گور فريادهاست خونسردي ها باعث اين كابوس هاست در رگهايم خوني كه جاريست به رنگ ابهاست