بنام خدا
" تقدیم به مادر عزیزم "
زمان از تو سرودن زمان شیدایی است
بخند خنده ی مادر همیشه رویایی است
نشسته است کنار تو ساحلی خسته
که دشمن همه ی مرغ های دریایی است
در این زمانه ی پر های و هوی و نا آرام
صدای قلب تو آرام مثل لالایی است
چقدر چهره ی من مثل چهره ی تو شده
چقدر چهره ی تو مثل چهره ی دایی است
دگر بس است سرودن ،کنار من بنشین
که وقت، وقت نبات و دو استکان چایی است
______________________________
" تقدیم به پدر عزیزم "
بابای من عزیز ترین مرد عالم است
قطعا کسی شبیه به او در جهان کم است
این خانه با وجود پدر یک بهشت شد
از بس که مهربان و متین و مکرم است
دستان او شبیه به بال ملائک اند...
ماندم فرشته است و یا اینکه آدم است ؟
خوشبختی ام نگاه به لبخندهای اوست
با او بساط شعر سرایی فراهم است
وقتی که در کنار پدر نیستم دلم...
بی وقفه می تپد؛ تپشش نامنظم است
هر لحظه ای که می گذرد درک می کنم:
در پشت شادی اش بخدا غصه و غم است
هرچند شعر ، فقط رقص واژه هاست
شاعر برای قدرشناسی مصمم است
-------------------------------
با احترام
برای سلامتی و تندرستی تمام پدر و مادرای عزیزی که در کنارمون هستند و پدر و مادرایی که به آسمان سفر کرده و به دیار باقی شتافته اند " صلوات "
----------------------
علی رفیعی وردنجانی ( پریش)
جای دارد بابت دعای خیرتان برای سلامتی فرزندم با تمام قبلم از شما و باقی عزیزان با تمام قلبم تشکر کنم واقعا خدا ایشان را به ما باز گردانند