قماردلتنگی

درود بانوی گرانقدر خانم عجم
شعر زیبایی سروده اید با محتوایی خوب و ارزشمند،
همانطوز که خودتان حس کرده اید در وزن غریبیست تا کنون ندیده ام شاعری در این وزن شعر بگوید
اما این شعر از تکرار مفاعلن به نظم باز می گردد زیرا در رکن سوم یک هجای بلند اضافه وجود دارد با حذف آن ردیف می شود شعر کلاسیک همان به رشته نظم در آوردن واژه هاست من دوبیت اول را چنین نوشتم اگر خواستی ادامه اش بده
گرفته ام قرار در مدار دلتنگی
بیا و از دلم ببر قرار دلتنگی
چقدر واژه چیده ام به دار احساسم
چقدر کرده ام هوا شعار دلتنگی
٭٭٭
ملاحظه می کنید روانتر شد
ودر ابیات بعدی بعضی واژه ها برای پر شدن همان هجای اضافه آمده اند
شاید در فرصتی آن را درست کردید

دوباره پرسه می زنم درمداردلتنگی
بیا وازدلم بگیراین قراردلتنگی
چقدرواژه چیده ام روی داراحساسم
چقدرداده ام به یادت شعاردلتنگی
درآسمان عشق من ای ستاره پنهانی
چه ساده گم شدم فقط درغباردلتنگی
مثال آن پرنده ای کزقفس گریزان است
همیشه بال وپرزدم درحصاردلتنگی
شکارغم شدم فقط خنده ها ولی برلب
چه عاشقانه باختم درقماردلتنگی!
قمار دلتنگی شاهکاری در وزنی بدیع و مضمونی قوی از بانو عجم
نه با شاعر عقد اخوت داریم و نه دعوای میراثی اما نقد می کنم که نسیه نماند پس هر که طالب نیست نخواند
مفاعلن مفاعلن فاعلاتن مفعولن
وزنی ترکیبی، به دور از ذهن، نا آشنا، مختلف الارکان، بدیع و بسیار موزون ولی غریب.
ماحصل تلاش " قمار دلتنگی " بانو عجم بهره گیری از این وزن غریب ولی آشناست که خیلی ها از عهده ی تقطیع آن هم نتوانسته اند بربیایند. چه برسد به این که بخواهند اظهارنظری کنند بر وزن و مضمون.
هماهنگی بسیار متوازن ذهن و قلم شاعر، به کارگیری واژه هایی بی نظیر و متناسب با موضوع شعر و درگیری شنوایی با وزنی غریب مخاطب را به ورطه ای می کشاند هولناک. تنها مخاطبی به صحت از این میدان هراس عبور خواهد کرد که وزن را بشناسد و جایگزاری واژه ها را درک کند.
قمار دلتنگی محکی است بر دانش شاعری. محکی است بر دانشوران از سویی و بی بهرگان دانش شعر از سوی دیگر که تفاوت شاعران قوی را از شاعران دیگر به رخ می کشد.
بانو عجم هزاران درود و تبریک بر بدعتی که صحیح نهادید و پهلویی که به خاجوی کرمانی زدید.
عزت زیاد