این طنز رو دیروز برای برنامه بداهه سرایی بانو عجم،گفتم..
کلیک و عکسِ خوش تیپِ "بِرَد پیت"
پروفایلی به دنیای مجازی
بدونِ شرم از ریشِ سپیدش
گرفته بی گناهی را به بازی
*
دوتاشعر ازفروغ ویک غزل نیز
به یک باره شد استادی و شاعر
"هِلُو آبجی"! ببخش از زحمتِ ما
بگیرد حسّ انسانی به ظاهر!
*
منم مجنونِ عشق و تو چو لیلا!
بگو دیوانه تر از ما کجا؟کیست؟
منم آن رستمی که پهلوان بود!
اگر چه زورِ بازویی زِ ما نیست!
*
زبانِ چربِ استادِ غزل ها!
به استادی زَنَد مخ های بیمار
وَشاید قصدِ خِیری باشداز او
سرِ کار اوگذارَد هر چه بیکار!
*
زبان چرخد بدونِ هیچ زحمت
به نسرین و به سیمین وبه زیبا
-همه- گوید به قربانت شده جان
تو جان و دلبرم،عشقم تو تنها!
*
جهان پر گشته از رنگ و ریاکار
مجازی گشته انسانیّتِ ما
عجب از این دو پای بی دُمِ خوار
که پُر کرده فساد این ارضِ ما را
*
چه آقاها که شد"نسرین"و"زیبا"
جوانی هم پدر او گشته از خود
رفیقِ همکلاسی دخترِ خُل!
زِ نادانی هووی مادرم شد!
حمید رفیعی راد(کوروش)
بسیار زیبا و جالب بود